<$BlogRSDUrl$>

پارسانوشت

بلاگ یا رسانه "پارسا صائبی" در مورد سیاست، اجتماع، فرهنگ، علم و تکنیک و گهگاه موضوعات مورد علاقه دیگر

توضیحات نو


دوستان لطفاً بنده را از منتشر كردن كامنت با نامهای ناشناخته (بی‌نام یا ناشناس و ...) یا بدون ارجاع به یك ایمیل واقعی معذور بدارید. واقعاً كامنتهای این چنینی را صرفنظر از اینكه چه نوشته باشند و محبت و لطفشان شامل حال بنده هم شده باشد، منتشر نخواهم كرد و اساساً نخوانده پاك خواهم كرد. گفتم كه گاه دوستان دور و نزدیك اهل رودربایستی نباشند، صادقانه بیایند حرفشان را هرچه كه هست بزنند و هر انتقاد و اعتراضی هم دارند شخصاً لطف كنند مطرح كنند و با هم گفتگو كنیم. خوب اشتباه و ایراد هم حتماً دارم و خواهم پذیرفت، ممنونتان هم خواهم شد. دیگرانی هم كه ممكن است حقوق بگیر جایی باشند وقت خودشان را پای كامنت‌گیر وبلاگ بنده حقیر تلف نكنند كه كامنت آنها را همانطور كه در بالا عرض شد، نخوانده پاك خواهم كرد و تحت هیچ شرایطی كامنت از فرد بی‌نام و ناشناس و بدون ارائه ایمیل واقعی منتشر نخواهم كرد. در غیر این صورت اگر هر نوع انتقاد و نقد تندی هم به نوشته بنده یا اساساً خود بنده و عقایدم و نه شخص سوم داشته باشید، تنها كافی است نام خودتان یا یك ایمیل واقعی از خود را مشخص كنید و بلادرنگ نظرتان را منتشر خواهم كرد.

 


بلاگ​چرخان


بلاگ چرخان حاوی وبلاگهایی است که میخوانم یا به پارسانوشت لینک داده​اند (یا هردو):

 

 

آرشيو

 

04/01/2004 - 05/01/2004 05/01/2004 - 06/01/2004 06/01/2004 - 07/01/2004 07/01/2004 - 08/01/2004 08/01/2004 - 09/01/2004 10/01/2004 - 11/01/2004 11/01/2004 - 12/01/2004 12/01/2004 - 01/01/2005 01/01/2005 - 02/01/2005 02/01/2005 - 03/01/2005 03/01/2005 - 04/01/2005 04/01/2005 - 05/01/2005 05/01/2005 - 06/01/2005 06/01/2005 - 07/01/2005 07/01/2005 - 08/01/2005 08/01/2005 - 09/01/2005 09/01/2005 - 10/01/2005 10/01/2005 - 11/01/2005 11/01/2005 - 12/01/2005 12/01/2005 - 01/01/2006 01/01/2006 - 02/01/2006 02/01/2006 - 03/01/2006 03/01/2006 - 04/01/2006 04/01/2006 - 05/01/2006 05/01/2006 - 06/01/2006 06/01/2006 - 07/01/2006 07/01/2006 - 08/01/2006 08/01/2006 - 09/01/2006 09/01/2006 - 10/01/2006 10/01/2006 - 11/01/2006 11/01/2006 - 12/01/2006 12/01/2006 - 01/01/2007 01/01/2007 - 02/01/2007 02/01/2007 - 03/01/2007 03/01/2007 - 04/01/2007 04/01/2007 - 05/01/2007 05/01/2007 - 06/01/2007 06/01/2007 - 07/01/2007 07/01/2007 - 08/01/2007 08/01/2007 - 09/01/2007 08/01/2008 - 09/01/2008 09/01/2008 - 10/01/2008 10/01/2008 - 11/01/2008 11/01/2008 - 12/01/2008 12/01/2008 - 01/01/2009 01/01/2009 - 02/01/2009 02/01/2009 - 03/01/2009 03/01/2009 - 04/01/2009 04/01/2009 - 05/01/2009 05/01/2009 - 06/01/2009 06/01/2009 - 07/01/2009 07/01/2009 - 08/01/2009 08/01/2009 - 09/01/2009 09/01/2009 - 10/01/2009 10/01/2009 - 11/01/2009 11/01/2009 - 12/01/2009 12/01/2009 - 01/01/2010 01/01/2010 - 02/01/2010 02/01/2010 - 03/01/2010 03/01/2010 - 04/01/2010 04/01/2010 - 05/01/2010 05/01/2010 - 06/01/2010 06/01/2010 - 07/01/2010 07/01/2010 - 08/01/2010 08/01/2010 - 09/01/2010 09/01/2010 - 10/01/2010 10/01/2010 - 11/01/2010 11/01/2010 - 12/01/2010 12/01/2010 - 01/01/2011 02/01/2011 - 03/01/2011 03/01/2011 - 04/01/2011 04/01/2011 - 05/01/2011 05/01/2011 - 06/01/2011 06/01/2011 - 07/01/2011 07/01/2011 - 08/01/2011 09/01/2011 - 10/01/2011 10/01/2011 - 11/01/2011 11/01/2011 - 12/01/2011 12/01/2011 - 01/01/2012 01/01/2012 - 02/01/2012 02/01/2012 - 03/01/2012 03/01/2012 - 04/01/2012 04/01/2012 - 05/01/2012 05/01/2012 - 06/01/2012 07/01/2012 - 08/01/2012 08/01/2012 - 09/01/2012 09/01/2012 - 10/01/2012 11/01/2012 - 12/01/2012 12/01/2012 - 01/01/2013 01/01/2013 - 02/01/2013 02/01/2013 - 03/01/2013 03/01/2013 - 04/01/2013 05/01/2013 - 06/01/2013 06/01/2013 - 07/01/2013 09/01/2013 - 10/01/2013

 


آرشیو فانوس قدیم
آرشیو فانوس نو

ParsaSaebi[at]Yahoo.co.uk

© استفاده از مطالب اين وبلاگ با دادن لینک و ارجاع به نوشته، بلامانع است



 

Monday, September 26, 2011


ریز-روزانه
بختگان ایرانی‌گان


دریاچه بختگان هم خشكید، په نه په! ...
"بخت‌"گان ما ایرانی‌گان* از قبل خشكیده بود.
--------


*ایرانیان

Labels: , ,

0 Comments | | Permalink

_______________________________________________

 

Saturday, September 24, 2011


كپی برابر كسالت

فیلم "كپی برابر اصل" فیلمی كسل كننده است و باز عناصر دیالوگهای كسل كننده دوبدو و خصوصاً استفاده از شیشه جلوی ماشین (!) در آن حرف اول را میزنند. فیلم را یك هفته است تا نیمه نگاه كرده‌ایم و انگیزه و میلی نیست كه تمامش كنیم.

پیام فیلم كه البته در قهوه خانه نشسته بودند و زن (ژولیت بینوش) نقش همسر مرد را برای خانم قهوه‌چی بازی كرد، كه هرچیزی بدلی میتواند مانند اصلش باارزش باشد، پیام خوبی بود، اما فیلم واقعاً كسل‌كننده است.

فیلمی كه جذابیت نداشته باشد، بهترین فلسفه ها و پیامها را هم داشته باشد بدرد نمیخورد. یكی لطفاً اینرا به استاد كیارستمی و هواداران حالی كند. این نامش سینمای جشنواره نیست. نوع خاصی از سینمای جشنواره‌ای است كه بدلیل متفاوت بودن شاید خریدار داشته باشد. به هرحال فیلمی عالی هم باشد، مورد علاقه من نیست.

Labels:

0 Comments | | Permalink

_______________________________________________

 

Friday, September 23, 2011



جنجال در سرن

سرعت ذره نوترینو در سرن جنجالی به پا كرده است و سرعت این ذره، بالاتر از سرعت نور اندازه گیری شده كه ناقض نسبیت خاص است.

احتمالاً باید متنظر ماند تا خبرهای موثق‌تری از گزارشگران علمی و خود دانشمندان و دوستان فیزیكدان خواند.

دو احتمال میدهم:

الف) خطای اندازه‌گیری در دستگاهها ناشی از خطاهای مختلف در سیستم اندازه‌گیری، كالیبره كردن، پردازنده ها، انتقال و پردازش داده‌ها، آشكارسازها و ...

ب) احتمال وجود خطای سیستماتیك (مشابه عدم قطعیت) در اندازه‌گیری ذرات سرعت‌های بالا و نزدیك به نور كه احتمال باز شدن یك فضای تئوریك جدید در نظریات كوانتمی-نسبیتی ممكن است باز كند. تنها یك حدس خام میزنم و اگر چنین چیزی باشد، یك انقلاب جدید در فیزیك خواهد بود.

احتمال آخر هم صحت آزمایشها و نقض شدن نسبیت خاص خواهد بود كه به حد كافی جنجالی و انقلابی هست كه در موردش فعلاً نمیشود فكر كرد!

باید منتظر ماند و دید.

در این میانه هم بی‌بی‌سی فارسی "قانون طلایی" خود را فراموش كرده، تیتر بی‌بی‌سی این است: "کشف ذره‌ای که قوانین شناخته شده فیزیک را نقض می‌کند". این چه جور تیتر زدنی است؟ گویی كه ذره نوترینو تازه كشف شده است!

پی‌نوشت: در این لینك اطلاعات خوبی یافتم. با اطلاعاتی در این مقاله بطور محدود آمده و باتوجه به قدری محاسبات ساده درمی‌یابیم دانشمندان سرن با حدود دو و نیم هزارم درصد سرعتی بالاتر از سرعت نور (اینطور كه میگویند برای حدود شانزده هزار نوترینو) مواجه شده‌اند. مساله اینجاست كه با محاسبات من، حدود شانزده درصد از این مقدار میتواند خطای اندازه‌گیری باشد (كه البته داده ها كامل نیست كه آیا این مقدار خطای كل سیستم است یا نه، بعید است كه دانشمندان خطاهای ناشی از زمان واكنش آشكارسازها، زمان نمونه‌برداری و تبدیل به دیجیتال و كد، زمان پردازش و ... را ندیده باشند) نكته مهم این است كه علی‌الظاهر و اینطور كه از حواشی برمی‌آید، ما با یك طیف داده تصادفی مواجه نیستیم (اگر خطای اندازه‌گیری عامل عمده باشد باید طیف بین سرعت نور و این سرعت، تابع توزیعی چون منحنی نرمال نشان دهد (اگر تابع توزیع دیگری مانند لاندا باشد خود سرنخ دیگری بدست میدهد)) بلكه بیشتر مساله‌ای سیستماتیك به نظر میرسد.
به هرحال اطلاعات شفاف و كافی نیستند.

پی‌نوشت دو:
گزارش بررسی دانشمندان پیرامون سیستم اندازه‌گیری نوترینوها در سرن، گزارش مفصلی است و وقت نكرده‌ام هنوز تمام جزییات را تا آنجا كه به بیشتر به اندازه‌گیری و پردازش سیگنال مربوط میشود و میفهمم، بخوانم. اما خلاصه كلام اینكه فعلاً دانشمندان تعمداً تصمیم گرفته اند تا بررسی دقیقتر و تكرار تحقیقات آزمایشگاهی در مورد یافتن عوامل "تاثیرگذار سیستماتیك" در این آزمایشها، كاری در زمینه تئوری‌پردازی و پدیده‌شناسی فعلاً انجام ندهند. ممنون از پویا پویایی عزیز به خاطر همخوان كردن در فیس‌بوك.

Labels: , ,

2 Comments | | Permalink

_______________________________________________

 

Thursday, September 22, 2011

شهادت مهدی خلجی در كنگره

مهدی خلجی در كنگره آمریكا حاضر شده و گزارشی در مورد وضعیت حقوق بشر و راهكارهای پیشنهادی برای زیر فشار بیشتر قرار دادن مقامات كلیدی جمهوری اسلامی بر سر این موضوع، اصطلاحاً تحت عنوان شهادت اقامه كرده است. چند نكته سردستی و داغاداغ و در حاشیه می‌نویسم:

الف) اینكه در زمینه حقوق بشر به ایران فشار وارد كنند ایده خوبی است اما اینكه آنرا به پرونده هسته‌ای ایران و تروریسم بچسبانیم، خیلی موافق نیستم. بحثش هم مفصل است كه شاید وقت دیگری بنویسم.

ب) یك نكته جالب اینكه اسامیی كه مهدی خلجی در مرحله اول اعلام كرده، دقیقاً همان افراد اعلام شده در مستند بی‌سابقه و جنجالی بی‌بی‌سی "خط و نشان رهبر" هستند، به نظر نمی‌آید كه مهدی خلجی از روی دست بزرگمهر شرف‌الدین تقلب كرده باشد، بیشتر عكس قضیه درست‌تر بنظر می‌آید!

پ) در این میانه ظاهراً نوعی هماهنگی سازمانی دارد بین لندن و واشنگتن ایجاد میشود و علیرغم جدی نگرفتن اولیه از دید بنده، ظاهراً مستند بی‌بی‌سی چندان هم اتفاقی و بی‌منظور به نظر نمی‌آید. از این واقعه البته استقبال نمیكنم.

درحاشیه: نام "حسن رحیم‌پور ازغدی"، (روشنفكر مكتبی-فحاش!) به اشتباه "رحیم ازغدی" نوشته شده است كه البته باعث تعجب است.


مرتبط:
مسعود برجیان (*)
مانی ب. (*)

Labels: , ,

3 Comments | | Permalink

_______________________________________________

 


جنگ یا دفاع

باز سی و یك شهریور شد و سالروز جنگ. جنگی كه گرچه بی‌هدف شروع شد و بی‌هدف هم تمام شد، اما اگر رشادت و از جان گذشتگی همین رزمنده‌ها نبود، خیلی بدتر از اینها به سر ایران و ملتش و مردم منطقه می‌آمد. جنگ چیز خوبی نیست، دفاع اما واجب عقلی است.

گرامی باد یاد كسانی كه در تمام مدت جنگ رزمیدند. مخصوصاً كسانی كه همان اول مهر ۱۳۵۹ از همه چیزشان گذاشتند و با دست خالی و حداقل امكانات دویدند به سمت خط مقدم و گروهانهای ضربت در خط مقدم و كمین و دل دشمن كه جلوی پیشروی صدامیان مسلح و آماده را بگیرند. اینها در ادبیات و نوشتارها و جستارهای دوستان روشنفكر و آزادیخواه ما كجا هستند‌؟

Labels: , , , , ,

2 Comments | | Permalink

_______________________________________________

 



به بهانه تماشای اعدام

سروصدای زیادی به پا كرده تماشای اعدام ساعت پنج صبح در گلشهر كرج. در عین این تعجب ورزیدنها كه نامعقول هم نیست، نتیجه‌گیریهای زیادی به همه جامعه ایرانی تعمیم داده میشود. این هم درست نیست. خوب بعضی ها هم دوست دارند پیش خودشان فكر كنند كه جامعه در حال فروپاشی است. جامعه شناس نیستم اما دوست دارم بفهمم فروپاشی اجتماعی یعنی چه؟ حدود بیست و پنج سال پیش، در گوهردشت كرج سنگسار میكردند و شنیدم كه بلوك سیمانی هم به سر "زناكار" بیچاره میكوبیدند كه آدم هم نكشته بود، آنموقع ادعای "فروپاشی اجتماعی" نبود. بود؟

بعد از فروپاشی سیاسی شوروی، جامعه دچار بحران شد، از هرج و مرج و بی‌قانونی بگیر تا فقر اقتصادی و سربرآوردن مافیاها و طبقه نوظهور. الان كه به روسیه نگاه بكنید، معمولاً كمونیستهای قدیمی و پیر و بوروكرات هستند كه معتقدند شوروی و روسیه نابود شدند. اما واقعاً "فروپاشی اجتماعی" شد؟ گمان نكنم. بله مافیا هم هست و الیگارشی آدمهای امنیتی و سرداران سپاه كا گ ب سابق هم هست و معضلات فراوان اما فروپاشی جامعه؟ با نسل جدید روسها حرف زده‌اید؟‌ امیدوارند و مغرور درست عین برزیلیها و دنبال سازندگی و پیشرفتند. درست مثل ما هم قدری "سندروم امپراطوری" دارند.

ما، مای روشنفكر یا علاقمند به مطالعه یا اهل رسانه خارج آمده یا داخل مانده، شاید عوض شده باشیم، اما درصد قابل توجهی از مردم ایران هستند كه عوض نشده‌اند، عوض هم نمیشوند، عوض كردنشان هم نه كار معقولی است نه شدنی نه اخلاقی و نه عادلانه. بسازیم با این واقعیت.

بدوبیراه گفتن به حكومت یا به جامعه یا به قدرتهای خارجی به هردلیل و به هر بهانه و از متلك عادل و كرنر كات‌دار علی كریمی و روسری فلان بازیگر یك كنشگری در گفتمان جنبش آزادیخواهی و دموكراسی‌جویی ساختن و از اسیدپاشی و طناب دار و چاقو حكم به فروپاشی اجتماعی دادن و یا كار رژیم را تمام شده دیدن یا حكم به مبارزه با رژیم دادن، همه بیش از هر چیز به نظرم تلاش برای تشفی‌خاطر است. در اینجا در مورد جنایات رژیم جمهوری اسلامی بحث نمیكنیم اما ما در این میانه آشفته‌ایم و بلاتكلیف، هی میخواهیم آنچه را كه در جامعه پیچیده ایران در دنیایی چنین متغیر و پرشتاب جهانی‌شده میگذرد، تا میتوانیم ساده‌تر و مطابق عینك خود ببینیم و در قالب سه چهار فرمول ساده تحلیل و پیش‌بینی كنیم. این جهد و كوشش البته اگر باپشتوانه و منسجم باشد، كار نامشروع و نامعقولی نیست به شرط اینكه سه چهار عامل كلیدی را به پشتوانه استدلالها و تحقیقهای روشن و نه حوادث و تحلیلهای احساسی مشخص كنیم و ریشه‌یابی نماییم و در یك رویكرد منسجم اگر به نتایجی می‌رسیم، در هرحال آنها را ساده شده، نادقیق، غیرقطعی، ناكامل، ناپیشگویانه و تنها از بعد خاصی بدانیم. ما در جهانی چند ده بعدی زندگی میكنیم.

بیشتر دوست دارم ببینم طرفداران تز "فروپاشی اجتماعی" دقیقاً چه میگویند، خیلی این معنا برایم روشن نیست و البته استدلالها و مطالعاتی قرص و محكم هم نخوانده‌ام. ظاهراً حسین قاضیان هم - كه جامعه شناس دقیقی بوده - اخیراً در جایی اشاره‌ای به این مفهوم كرده است، اگر شما چیزی در این مورد مستدل دیدید دریغ‌ نكنید. با هم بخوانیم!
همین.

Labels: , , ,

0 Comments | | Permalink

_______________________________________________

 

Wednesday, September 21, 2011



روزانه امروز

توضیحی كوتاه و حاشیه‌ای


بدلیل گرفتاریهای فراوان كار و زندگی و البته لطف و محبت تعدادی از دوستان سیاسی‌كار در كم انگیزه كردن آدم و حاشیه‌سازی، كه در اینجا مجال باز كردنش نیست، امكان روزانه‌نویسی بتدریج از من سلب شده، سعی میكنم دست كم هر دو روز یكبار بنویسم و این مكان را سرپا نگه‌دارم و به هرحال چیزی بنویسم و منتی هم سركسی ندارم.

همینقدر عرض كنم كه دنبال هیچ حاشیه‌ای نخواهم رفت و كار خودم را خواهم كرد. متاسفم برای دوستان حاشیه‌ساز كه خودشان را متولی وبلاگها میدانند و دوست دارند كهكشان عظیم بلاگ‌سپهر را وبلاگستان كوچك خود و خویش را زعمای آن بدانند و بنامند. برای این دوستان آرزوی موفقیت میكنم. همین. نیازی هم به توجه و لطف رسانه‌ای كسی نداشته و ندارم و نخواهم داشت. دیگر زمان این بازیها از ما گذشته است.

همین چندتا دوست عزیزی كه لطف میكنند اینجا می‌آیند یا از طریق خوراك‌خوان سر میزنند یا چند ثانیه وقت میگذارند و نوشته های كوتاه حقیر را میخوانند برایم كافی است و ادعایی هم ندارم و من هم خواننده مطالب دوستان هستم. امیدوارم این حاشیه نویسی دست كم برای ماهها كافی باشد و نوشته های كوتاه خود را همچنان اینجا بیاورم. شاید آنها قدری بدرد شما هم بخورند، شاید هم نه. به هرحال همه خوش آمدند و حضورشان مایه سرافرازی است. اما اگر كسی هم زیاد به اینجا سرنزند، جسارتاً حال بنده خراب نمیشود كه البته خوانندگان خوبی دارد این وبلاگ و لطف دارند دوستان.

پی‌نوشت: وبلاگ‌نویس اسمش روی خودش است. بلاگری كه همه كار بكند بجز وبلاگ‌نویسی، لابد یك جای كارش ایراد دارد. البته برای این دوستان آرزوی موفقیت میكنم. من هم یك گوشه همینجا، كارم را - كار اصلی و مورد علاقه خودم را كه از آن هویت گرفته‌ام، یعنی نوشتن در وبلاگم - انجام میدهم و در حد توان و دانشم ایده‌ای مطرح میكنم، نظری میدهم و قلمم را در حد توان اندك خود میچرخانم. بحث و گفتگویی هم شد روی نوشته های دیگر دوستان شاید گهگاه راه بیندازم كه از دیگران بیاموزم. چیزی هم نمیخواهم ثابت كنم كه چه كاره هستم یا چه كاره نیستم. كوتاه و موجز چیزمیز خواهم نوشت. حضورم را هم در فیس بوك محدود خواهم كرد و در كاری جمعی هم مشاركت نخواهم كرد مگر اینكه زمینه هایی واقعاً مساعد ببینم كه متاسفانه بشدت نایاب است و كاری هم از من وبلاگ‌نویس ساخته نیست، به كار جمعی اعتقاد دارم اما به حكم تجربه های مكرر در مكرر زمینه های آنرا در جامعه ایرانی ضعیف و بطور كلی در چالشهای عمیقی میبینم كه خود بحثی جداگانه می‌طلبد و خواهم نوشت. اما نان و ماست خودم را میخورم و چه كار به كار كسی دارم؟ هركس هركار میكند در كارش موفق باشد.

پی‌نوشت دو: روزانه‌نویسی كار خوبی است اما به شرط اینكه آدم هرروز بتواند خودش را مقید كند كه بنویسد، بدلیل ماهیت كارم و این روزها مشغولیتهای زندگی، امكان چنین كاری برای همیشه ندارم، حتی نوشتن مطالب دو سه خطی را. از اول هم گفته بودم سعی خودم را میكنم كه هرروز بنویسم و برای ده روزی اینكار را ادامه دادم به احترام روز وبلاگها و احترام به وبلاگ‌نویسی. از این به بعد هم خود را مقید نمیكنم و فرصتی بشود چندخطی خواهم نوشت و كماكان هستم. اشاره‌ام به دوستان حاشیه‌ساز هم برای این بود كه واقعاً برای دو سه روزی در حالیكه چند مطلب هم آماده داشتم، درگیری بیهوده راه انداختند كه خوب در مورد كاری بود كه عده ای جایی جمع شده بودند و نمیخواستند بدانند برای چه باید آنجا جمع شوند یا دست كم تبیین كنند برای چه جمع شده‌اند! عجیب ولی آشناست. البته خوب خودم هم مقصر هستم كه كارجمعی ایرانی را همیشه جدی میگیرم! بهرحال گذشت و رفت و تمام شد و ما را با دوستان در كاری جمعی كاری نیست (!)، مگر اینكه برنامه و خط مشی خودشان را دقیق در همان شروع كار مشخص كنند، كار هم در چارچوب مشخص و سازمان یافته و هدفمند و تا حد امكان دموكراتیك باشد، حتی برای رفتن به پیك‌نیك! متاسفم كه ما ایرانیان اغلب الفبای پیك‌نیك رفتن هم بلد نیستیم چه رسد به كارهای دیگر. حرف هم بزنیم میگویند فلانی ایرادگیر و تلخ است. خوب اینكاره نیستیم دیگر. برای همین است كشورمان رسماً به خاك سیاه نشسته است. چرا تعصب بیهوده میورزیم و فرافكنی میكنیم؟ دركنار همه خوبیهایی كه داریم، چیزهای خیلی ساده این چنین را در كارهای جمعی بلد نیستیم و به جایش چیزهای مشكل اما بی‌فایده بلدیم! این بلدنبودنها واقعاً ما را به خاك سیاه نشانده است.

Labels: , , , ,

0 Comments | | Permalink

_______________________________________________

 

Sunday, September 18, 2011


ورشكستگی بلاك باستر كانادا

شركت بلاك باستر (Blockbuster) كه كرایه دهنده فیلمهای سینمایی و بازی بود در كانادا ورشكست شده و از چند روز پیش تمام دارایی های خود (فیلمها و بازیها) را به حراج گذاشته است.

حیف شد. من و همسرم تلویزیون تماشا نمیكردیم (با اینكه كابل تلویزیون داریم اما عملاً هیچ استفاده ای از آن نمی‌بریم) و گهگاه به جایش فیلم می‌دیدیم. داون لود كردن فیلم را دزدی و تعرض به حقوق پدیدآورندگان محصولات فرهنگی میدانیم. گیرم كه دوستانی توجیهات ضد استثماری (!) هم برای آن پیدا میكنند. دزدی دزدی است. میخواهد ایده وبلاگی باشد میخواهد یك فیلم باشد.

به هرحال از تماشای آنلاین فیلم یا سفارش آن از طریق سرویس‌دهنده‌های كابلی تلویزیون هم خوشمان نمی‌آید، فیلم را اگر می‌رسیدیم در سینما می‌دیدیم وگرنه اگر فرصت اكران از كف میرفت، باید در بلاك باستر میچرخیدیم و بین چند فیلم یكی را انتخاب میكردیم.

این پرسه زدن در میان فیلمها، حتی فیلمهای درپیت هالیوودی كه با نگاه به روی جلدشان تمام داستان را تا ته میشود حدس زد، دوست داشتیم. این بالا و پایین كردن فیلمها و هربار مذاكره در مورد اینكه امشب چه فیلمی خوب است ببینیم، برایمان جالب بود.

امروز سالن بلاك باستر محله مان خالی شده بود. منظره غم‌انگیزی بود. حیف. احتمالاً دنیای كتابهای كاغذی هم كم‌كم تحت تاثیر قرار میگیرند.

پی‌نوشت: مطلب ناكامی فعالیتهای جمعی فراموشم نشده است، حرف و گفتنی در این مورد زیاد دارم آنرا موكولش میكنم به وقت مناسب بدلیل اینكه متاسفانه كسانی ممكن است فكر كنند كه این چیزها را برای هدف قرار دادن برنامه خاص و فعالیتی كه اخیراً انجام گرفته است و پاسخگویی غیرمستقیم مینویسم، این حرفها قدیمی هستند و تنها دوباره چكیده و وبلاگی از نو صورت‌بندیشان میكنم.

Labels: , ,

4 Comments | | Permalink

_______________________________________________

 

Saturday, September 17, 2011


ناكامی جمعی در فعالیتهای جمعی (۱)

اكبر گنجی در مصاحبه با برنامه پارازیت، بی‌اعتمادی را ریشه اصلی ناكامی ایرانیان در كارهای جمعی سیاسی میداند و آنرا به جمهوری اسلامی نسبت میدهد.

اما آیا واقعاً چنین است؟ یعنی جمهوری اسلامی در سراسر این سالها در بین تك تك ما نفوذ كرده و ما را نسبت به همدیگر بدبین و بی‌اعتماد كرده است؟ منكر وجود بی اعتمادی بین ایرانیان نیستم كه بخشی از آن هم در بین نیروهای اپوزیسیون توسط جمهوری اسلامی دامن زده شده است، اما معتقدم كه بی اعتمادی بخشی از ماجراست و عوامل اصلی در جاهای دیگری هستند. در این مورد باز خواهم نوشت.

Labels: , , ,

0 Comments | | Permalink

_______________________________________________

 

Friday, September 16, 2011

تغییر نسل

كامنت‌گذار رهگذر ایام قدیم كه قصد پسرخاله شدن یا دخترخاله شدن داشت:
"آقا وبلاگ خوبی داری به من هم سربزن!"

كامنت‌گذار رهگذر امروز، نسل جدید پیگیر مسائل فنی، بی‌حوصله و رك:
"اتفاقی وبلاگت رو دیدم. نه به فیس‌بوك وصله نه تو گودر میشه پینگش كرد كه در توییتر بشه دیدش. مشكلش رو حل كن دیگه! برا خودت میگم"

Labels: ,

0 Comments | | Permalink

_______________________________________________

 

Thursday, September 15, 2011


روزانه امروز (پانزدهم سپتامبر)
به بهانه ابهامات در ماجرای سمیه

الف) عارفانه و رمزی حرف زدن و در لفافه گفتن، دفاع از خود و حق و حقیقت نشد. سمیه باید بیاید شجاعانه و بی رودربایستی شفاف و درست حرفش را بزند و واقعه و صحنه روز شلاق را دقیق و مو به مو شرح بدهد وگرنه جماعت فاشیست، ولش نمیكنند، جدای از انتقادهایی كه به شیوه خبررسانی خود سمیه وارد بود.

ب) نمیدانم از دیروز بعد از این جریان شلاق، یاد سه نفر كرده‌ام كه بكل فراموش شده‌اند: زهرا بنی‌یعقوب كه در زندان دادسرای همدان به مرگی بشدت مشكوك گرفتار آمد؛
فرزاد كمانگر معلم جوان كرد كه حكومت او را اعدام كرد. چشمانش هنوز جلوی صورتم هست و به آدم میخندند؛ و در آخر علی معظمی كه عكس فرزاد را در بالای وبلاگش گذاشته بود و بشدت سیاسی مینوشت و دغدغه‌اش چیزی جز دفاع از فعالان سیاسی و حقوق بشری نبود. گوشش را گویا كشیدند و ناگهان خاموش شد. حیف!

صدمه‌دیدگان و رفتگان دنیای مجازی و واقعی .... یادشان گرامی! بی‌هیچ حرف اضافه و تعیین تكلیف برای كسی.

Labels: , , ,

0 Comments | | Permalink

_______________________________________________

 

Wednesday, September 14, 2011


روزانه امروز (چهاردهم سپتامبر)
مهندسی امنیت-شكنجه و جامعه‌شناسی

دانشجوی دكترای جامعه‌شناسی، دانشجوی نخبه و تیزهوش و درسخوان كشور كه تمام ضوابط حكومت را هم رعایت میكرد و مومن و متشرع هم بود، به خاطر توهین به اونقدی نژاد، پنجاه ضربه شلاق خورد! برق سه فاز از كله آدم میپرد. به همین راحتی؟ چه عرض كنم. نخبگان ممكت گیر كسانی افتاده‌اند كه بین خودشان هم دعواست و دارند همدیگر را تكه تكه میكنند، حدس میزنم برنامه این بوده كه در مقابل حیله احمدی‌نژاد در مورد آزادی زندانیان آمریكایی، یك حالگیری ازش بكنند كه زیاد در نیویورك بهش خوش نگذرد. نمیدانم از طرفی هم اینها در عین حال دوز تنظیمات شكنجه و مهندسی امنیتی را خوب پیش میبرند. طرحشان هم عجیب و غریب و پیچیده نیست اما به نحو شگفت‌انگیزی همچنان جواب میدهد.

حال ماجرا ادامه استراتژی دوز كنترل شده خشونت و شكنجه برای بی‌حس كردن بیشتر جامعه بوده یا تاكتیك حالگیری از "دكتر" یا هردو، نمیدانیم! هرچه هست همین بی-همه-چیزی ها به خوبی جواب داده و میدهند. از قانون دوم نیوتون هم شفاف‌تر و صورتبندی شده‌تر است.

شوخی بی‌مزه‌ و نابهنگامی است اما چه كنم؟

میگویند سمیه توحیدلوی عزیز هروقت به كسی میرسیده می‌پرسیده: شما كدام دانشگاه هستید؟ رتبه شما در كنكور چند بوده؟

از این به بعد به هركس برسد احتمالاً میپرسد: شما كدام زندان بودید؟ چند روز انفرادی بودید؟ چندتا ضربه شلاق خورده‌اید؟؟

سمیه عزیز، شرمنده نباشد و سرش را بالا بگیرد كه قربانی دستگاه مهندسی شكنجه-امنیت شده، اینبار هم سربلند بیرون آمد.

راستی خلخال آن خانم كه گویا "اقلیت مذهبی" هم بود، آخر پیدا نشد؟

آن خلخال هم پیدا شود، نمیگویم بمیرم رواست. اما همچنان شرمنده سمیه‌ها خواهم ماند.

پی‌نوشت مهم: سمیه توحیدلو میگوید، شلاقی كه خورده "نمادین" بوده. حالا نمادین یعنی چه، الان بلوایی در گرفته است. به هر حال اصل داستان تحقیر به قوت خود باقی است.


Labels: ,

2 Comments | | Permalink

_______________________________________________

 

Tuesday, September 13, 2011



روزانه امروز (سیزدهم سپتامبر)
كوتاهترین مطلب وبلاگی

سالگرد وبلاگها بود و بد نیست یادی از وبلاگی خاموش هم بكنیم. تا آنجا كه خاطرم هست كوتاهترین مطلب وبلاگی باید از آن كورش علیانی باشد كه چند سال پیش نوشت: "نفت پر" ! (پیوندش را پیدا نمیكنم) تا آنجا كه دیده‌ام كوتاهتر از این پستی وبلاگی وجود نداشته است.

بر همین سیاق، برای روزانه امروز مینویسم:
سرهنگ پر!

Labels: , ,

0 Comments | | Permalink

_______________________________________________

 

Monday, September 12, 2011


روزانه امروز (دوازدهم سپتامبر)
مساحت یك كشور شگفتی‌ساز


مساحت ایران بعد از گذشت چند روز همچنان سیزده چهارده درصد خودبخود اضافه شده است و موضوع همچنان جدی است! عجیب و حیرت آور اینكه هنوز كسی از مقامات آنرا تكذیب نكرده‌ است.

شاید هم این عدد مساحت ایران مانند پول یارانه ها همانطور كه "رییس جمهور محبوب" فرمودند، خودبخود بركت میكند اگر كسی به آن دست نزند. خوب كشوری كه به اندازه مساحتی نزدیك به خلیج فارس بهش اضافه میشود، ممكن است كش آمده باشد همانند فك اهالی آن سرزمین از بسكه شگفتی دیده‌اند!

فعلاً كه شده و به قول معروف: حزب الله میتواند!
ظاهراً نرخ افزایش حیرت و شگفتی، شاخصی است كه در ایران بیش از تورم درحال رشد است.

Labels: , ,

2 Comments | | Permalink

_______________________________________________

 

Sunday, September 11, 2011



روزانه امروز (یازده سپتامبر)
یازدهم سپتامبر اسمش روی خودش است!


اینجا كاری به تحلیل بنیادگرایی اسلامی و جنگ علیه تروریسم و خشونت كور متقابل ندارم. تعدادی كارمند بیگناه و از همه جا بیخبر جان باختند همانطور كه تعداد خیلی بیشتری شهروند بیگناه و كودك عراقی و افغانی زیر بمب بارانهای اشتباه آمریكاییها و ناتو و نیز بمبگذاریهای بنیادگرایان در منطقه جان‌باختند و این چرخه نفرت كور همچنان ادامه دارد.

هرازچندگاهی كه آژیر خطر برج محل كار من به صدا در می‌آید (معمولاً جهت تمرین متداول ایمنی) و مثلاً پانزده یا بیست طبقه را باید پایین بیایم كه معمولاً بعد از پایین آمدن چند طبقه سرعت حركت كمتر و كمتر میشود و عملاً بدلیل ازدحام جمعیت در راه پله اضطراری برای دقایقی بی‌حركت می‌مانیم، یاد قربانیان یازده سپتامبر می‌افتم. كسانی كه در طبقات بالا بودند و شاید تنها برگشته بودند كتشان را بردارند. شاید تنها میخواسته‌اند ایمیلی را كه تقریباً تمام كرده بودند، سریع بخوانند و بفرستند... چند دقیقه زودتر می‌آمدند شاید گیر نمیكردند...

پنج سال پیش چنین نوشتم:

روز سه شنبه بوده و معمولاً سه‌شنبه‌ها در شرکت‌ها روز جلسه است. جان لابد مى‌خواسته به يک هيات که از کاليفرنيا آمده بودند، يک گزارش مالى ارائه بدهد، تمام روز قبل را تا دير وقت در دفتر بوده تا اسلايدهاى پاور پوينت را آماده کند. جين منتظر ايميل کرى بوده که ليست سپرده گزاران آفريقاى جنوبى را در شبکه آپلود کند. برايان به فکر اين بوده که وام خانه خودش را با يک ريت خوب به جاى ديگرى منتقل کند. جک در تمام ساعاتى که پشت ترافيک راش بوده، داشته فکر مى‌کرده که ساعت‌هاى اضافه کارى اينهفته خودش را روى کدام پروژه شارژ کند. جنيفر داشته فکر مى کرده که کافى بريک به کدام طبقه برود و در همين لحظه يک صداى مهيب آمده بوده …


Labels: ,

0 Comments | | Permalink

_______________________________________________

 

Saturday, September 10, 2011


روزانه امروز (دهم سپتامبر)
نقش دعا در كاهش سوانح هوایی


وزیر محترم راه و شهرسازی فرموده‌اند: "عمر ناوگان هوایی كشور بالاست و در این رابطه همواره دست به دعا هستیم"!

جالب است كه همچنان با دعای صرف میخواهیم آمار سوانح هوایی را كم كنیم. یعنی این مساله خیلی هم جدی است و شك ندارم كه میلیونها نفر در ایران هستند كه معتقدند دعاهای خیر مردم و مومنین است كه باعث میشود سوانح هوایی بیشتر از این نشود! این عقیده هم خطرناك است، هم بحدكافی جدی گرفته میشود و هم طرفداران آن در تمام سطوح جامعه حضور دارند.

عجیب است البته كه با وجود حجم خیلی زیاد دعاهای با خلوص نیت زوار و مومنین، آمار سقوط و سوانح هوایی در مشهد خیلی بالاست. خوب به جای تحلیلهای عارفانه ورزیدن خوشبختانه با اختراع علم و بكارگیری آمار میشود حدس زد كه در فرودگاه مشهد بدلیل ترافیك هوایی مشكلاتی جدی خصوصاً در مورد محل فرودگاه و باندهای آن وجود دارد و باید آنها را رفع كرد و البته دعای زوار و حمایت حضرت ضامن آهو هم چاره‌ساز نبوده است!‌

بهتر نیست كه اول مشكلات فنی مكانیكی، الكترونیكی، كنترلی، عملیاتی و غیره را رفع كنیم و هرآنچه را كه قابل پیش بینی و تمهید است، انجام دهیم بعد اگر هم گمان داریم دعا ممكن است چاره ساز باشد (كه البته بنده شخصاً چنین اعتقادی ندارم)، دعا را دافع و رافع بلاها و بدبختی‌ها و اهمال‌كاریهای مسلمی كه خودمان بدست خود میسازیم، ندانیم؟

Labels: , , , ,

2 Comments | | Permalink

_______________________________________________

 

Friday, September 09, 2011


روزانه امروز (نهم سپتامبر)


بعد از بررسی زیاد و تامل، به گمانم راه تجدید حیات وبلاگ‌نویسی در كوتاه‌نویسی باشد. كاری سخت است از چند جهت (جهتها را نمی‌آورم كه مطلب طولانی نگردد!).

باید كار كرد و اندیشید و نوشت. نوشته‌ها را هم تا حد ممكن باید كوتاه كرد. به گمانم این است راهی كه وبلاگنویسان قدیمی‌تر بتوانند هر روز بنویسند.

Labels: , ,

3 Comments | | Permalink

_______________________________________________

 

Saturday, September 03, 2011


به مناسبت روز وبلاگهای فارسی و هفته وبلاگنویسی

درود بر همه

هفته وبلاگ‌نویسی است و به این خاطر سعی میكنم بیشتر در اینجا بنویسم. ادای دینی است به وبلاگ خودم و خوشحالم كه گهگاه اینجا چیز میز مینویسم. علیرغم اینكه تعامل و تضارب آرا در فیس بوك بهتر و روانتر و انگیزه های كار در آنجا بیشتر است اما كار فیسبوك نهایتاً بسیار محدود است. دوست دارم دیگران هم پرده كركره های وبلاگهایشان را بالا بزنند، گردوخاك و تار عنكبوتها را كنار بزنند و بنویسند و از نوشته های آنها استفاده كنم و بهره ببرم. بویژه خیلی خوشحالم كه دوستان خوب دانا و بامطالعه مهندس مسعود برجیان و سهیل جان‌نثاری برگشتند و كار وبلاگنویسی را جدی دوباره شروع كردند.

همین دیگر! در وبلاگهایمان بیشتر بنویسیم بهتر است. هفته وبلاگنویسی و روز وبلاگنویسی فارسی بر همه دوستان وبلاگ‌نویس و وبلاگخوان، خصوصاً قدیمیهای این عرصه خجسته باد.

دوستان وبلاگنویس قدیمی شوری در سر گرفته اند و تلاشی به پا كرده اند. سپاس از تك تك آنها. امیدوارم كه حداقل گاه و بیگاه هم كه شده چیزی بنویسند. اجازه بدهید كه زیاد در این مورد حرف نزنم و كلاً بنویسیم كه قطعاً كار نوشتن ما در وبلاگهایمان برد خوبی دارد حتی در این زمان كه ارتباط دوطرفه بین خواننده و نویسنده و نیز ارتباطات شبكه ای وبلاگها در بلاگ سپهر محدودتر شده. در این مورد شاید قدری وقت باشد بیشتر بشود واكاوی كرد. سخت نگیریم و بنویسیم.

یكبار دیگر روز وبلاگهای فارسی و هفته وبلاگنویسی برهمه شما خجسته باد!



_________________________

یادآوری بسیار مهم:

دوستان لطفاً بنده را از منتشر كردن كامنت با نامهای ناشناخته (بی‌نام یا ناشناس و ...) یا بدون ارجاع به یك ایمیل واقعی معذور بدارید. واقعاً كامنتهای این چنینی را صرفنظر از اینكه چه نوشته باشند و محبت و لطفشان شامل حال بنده هم شده باشد، منتشر نخواهم كرد و اساساً نخوانده پاك خواهم كرد. گفتم كه گاه دوستان دور و نزدیك اهل رودربایستی نباشند، صادقانه بیایند حرفشان را هرچه كه هست بزنند و هر انتقاد و اعتراضی هم دارند شخصاً لطف كنند مطرح كنند و با هم گفتگو كنیم. خوب اشتباه و ایراد هم حتماً دارم و خواهم پذیرفت، ممنونتان هم خواهم شد. دیگرانی هم كه ممكن است حقوق بگیر جایی باشند وقت خودشان را پای كامنت‌گیر وبلاگ بنده حقیر تلف نكنند كه كامنت آنها را همانطور كه در بالا عرض شد، نخوانده پاك خواهم كرد و تحت هیچ شرایطی كامنت از فرد بی‌نام و ناشناس و بدون ارائه ایمیل واقعی منتشر نخواهم كرد.

در غیر این صورت اگر هر نوع انتقاد و نقد تندی هم به نوشته بنده یا اساساً خود بنده و عقایدم و نه شخص سوم داشته باشید، تنها كافی است نام خودتان یا یك ایمیل واقعی از خود را مشخص كنید و بلادرنگ نظرتان را منتشر خواهم كرد.

مجبورم این توضیح را هربار پای هریك از نوشته های خود (ممكن است با قدری بازنگری برحسب مورد) بیاورم.



Labels: , , , ,

9 Comments | | Permalink

_______________________________________________