توضیحات نو
|
دوستان لطفاً بنده را از منتشر كردن كامنت با نامهای ناشناخته (بینام یا ناشناس و ...) یا بدون ارجاع به یك ایمیل واقعی معذور بدارید. واقعاً كامنتهای این چنینی را صرفنظر از اینكه چه نوشته باشند و محبت و لطفشان شامل حال بنده هم شده باشد، منتشر نخواهم كرد و اساساً نخوانده پاك خواهم كرد. گفتم كه گاه دوستان دور و نزدیك اهل رودربایستی نباشند، صادقانه بیایند حرفشان را هرچه كه هست بزنند و هر انتقاد و اعتراضی هم دارند شخصاً لطف كنند مطرح كنند و با هم گفتگو كنیم. خوب اشتباه و ایراد هم حتماً دارم و خواهم پذیرفت، ممنونتان هم خواهم شد. دیگرانی هم كه ممكن است حقوق بگیر جایی باشند وقت خودشان را پای كامنتگیر وبلاگ بنده حقیر تلف نكنند كه كامنت آنها را همانطور كه در بالا عرض شد، نخوانده پاك خواهم كرد و تحت هیچ شرایطی كامنت از فرد بینام و ناشناس و بدون ارائه ایمیل واقعی منتشر نخواهم كرد.
در غیر این صورت اگر هر نوع انتقاد و نقد تندی هم به نوشته بنده یا اساساً خود بنده و عقایدم و نه شخص سوم داشته باشید، تنها كافی است نام خودتان یا یك ایمیل واقعی از خود را مشخص كنید و بلادرنگ نظرتان را منتشر خواهم كرد.
|
|
بلاگچرخان
|
بلاگ چرخان حاوی وبلاگهایی است که میخوانم یا به پارسانوشت لینک دادهاند (یا هردو):
|
|
|
آرشیو فانوس قدیم
آرشیو فانوس نو
ParsaSaebi[at]Yahoo.co.uk
© استفاده از مطالب اين وبلاگ با دادن لینک و ارجاع به نوشته، بلامانع است
| |
Sunday, January 13, 2013
|
چه اتفاقی دارد میافتد؟
ارجاع و انگیزه من از این یادداشت دو نوشته است، یكی تحلیل مهدی جامی است و دیگری یادداشت دلی مسعود برجیان كه آن را نامه خداحافظی هم نامیده است و امیدوارم كه او هرچه زودتر به عرصه نوشتن برگردد.
مهدی جامی امسال را به نوعی سال تعیین سرنوشت در بنبست موجود جمهوری اسلامی كه خود برای خود درست كرده، نامیده است. واقعاً پیشبینی سخت است اما گمانم بر این است كه این اتفاقات محتملتر خواهد بود:
امسال میلادی امسال ۲۰۱۳ كه سیزده روز هم از آن سپری شد، احتمالاً سال مذاكرات غیررسمی بین ایران و آمریكا خواهد بود، خصوصاً بعد از انتخابات ریاست جمهوری. بر همین اساس رهبر همانطور كه در حرفهای چند روز اخیر خود نشان داد، بهیچ وجه اجازه حضور به اصلاح طلبان شناخته شده و دارای بخت نخواهد داد اما اتفاقاً حدسم این است كه به تعدادی از اصلاحطلبان ملایم و تكنوكرات مانند محمدرضا عارف یا محمدعلی نجفی فرصت عرض اندام میدهند، هرچند كه بشدت مراقب هستند بقول خودشان "عوامل فتنه" بشت سر آٔنها جمع نشوند. با این اوصاف آنها احتمالاً فرصتی هم برای تبیین نظرات و حمایتهای حزبی و تبلیغات سراسری نخواهند داشت و در مقابل كسانی مثل علی لاریجانی یا قالیباف یا حدادعادل احتمالاً شكست خواهند خورد.
رییس جمهور آینده از همه نظر باید هماهنگ با رهبر باشد و در عین حال از او هم هزینه نكند. اعضای تیم اوباما هم میدانند كه عملاً باید تا مشخص شدن وضعیت ریاست جمهوری در انجام مذاكرات جدی دست دست كنند، هرچند كه با فرستادن سینگالها و پیامهای غیررسمی نشان میدهند كه ایران دنبال غنی سازی با غلظت بالا نرود.
اینكه آینده این مذاكرات چه خواهد بود، بستگی به اراده رهبری نظام دارد و جز او كسی دیگری نمیتواند تصمیمگیری كند، رهبر اگر مطمئن باشد كه كشورهای غربی دست از سر ایران برخواهند داشت، احتمالاً به این نقطه رسیده است كه مذاكره مشكلی جدی در داخل درست نخواهد كرد. مشروط به اینكه رییس جمهور آینده یكی از خودیهای مطمئن و مطیع باشد.
همه اینها دلیل نمیشود كه نگویم وضعیت ایران از نظر اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، امنیتی، اخلاقی و حتی زیست محیطی به وضعیت خطرناكی رسیده است كه مستقل از آنچه كه در عرصه سیاسی اتفاق بیافتد، برگشت به مدار و ریل اصلی ممكن است سالها طول بكشد. خصوصاً از زاویه زیست محیطی در جمیع جنبهها مشكلات جدی ملی گریبان همه را گرفته است.
در این موارد من هم ناامید هستم و تنها امیدوارم كه تغییرات و تحولاتی دراز مدت كه در حوزه های دیگر خواه ناخواه اتفاق خواهد افتاد، بقدری دیر نباشد كه برای این معضلات دیگر نشود كاری كرد.
اما براستی به آینده بلند مدت ایران مثلاً در یك بازه بیست ساله تاحدی خوشبین هستم هرچند كه خوشبینی سابق را ندارم. ایران با همه پتانسیلها اعم از منابع، منابع انسانی، توریسم و گردشگری و تجارت و قرار گرفتن در پل ارتباطی میان چهارسوی آسیا و اروپا و خاورمیانه، ظرفیتهای بسیار زیادی برای توسعه دارد، كافی است متخصصین و نخبگان داخل و خارج از كشور دست در دست هم بگذارند كه در هردوسو و در هرحوزه تعداد قابل توجهی آدم كاركشته وجود دارند كه حاضرند برای كمك به كشور، اگر شرایط حداقلی را در ایران مساعد ببینند چه از دور و چه از نزدیك كمك كنند، این خواب و سراب و رویا نیست. واقعاً مهاجران موفق خارج از كشوری كه هنوز پیوندها را با داخل حفظ كرده باشند در حوزه های مختلف به تصاعد غیرقابل باوری زیاد شده اند همینطور جوانان فعال و نخبه داخل كشور كه این همكاریها تنها نیازمند برنامه و مدیریت كلان و اجرای پیگیرانه و مستمر است. اینرا برنامهریزان و استراتژیستهای غربی و شرقی بدقت و جزییات میدانند. كافی است قدری آزادی و امنیت برای سرمایه گذاری و توسعه برنامهدار و هدفمند و بدور از شعارهای ایدئولوژیك و جاهلانه فراهم شود، بلافاصله غنچههای شكوفایی از جاهای مختلف این خراب آباد خواهد رویید. هرچند بازسازی كشور چند دهه بطول خواهد انجامید. در عین حال حكومت استبدادی نباید ما را از یادآوری مسوولیتهای فردی و اجتماعی خود باز دارد.
ما در نابود كردن محیط زیست و آلودگی هوا، نابودی دریاچه ها و رودها و جنگلها و مراتع و آبهای زیرزمینی، در مسوولیت نشناسی و جدی نگرفتن مسائل ایمنی، بهداشت، رانندگی، آموزش عمومی، تامین امنیت و آسایش در كوچه و محله برای همدیگر و تحمل و مدارا با یكدیگر و رعایت اخلاق اجتماعی كم كار، قاصر و مقصر هستیم و این ربطی به حكومت هم داشته باشد، مسوولیت مستقیم ما را نمیتواند سلب كند. در این زمینه اتفاقاً نویسندگان و روشنفكران باید تا میتوانند بكوشند و بنویسند. اینجا نمیشود كنار نشست وگرنه بیش از پیش در این باتلاق فرو خواهیم رفت. اگر كسی گمان دارد كه هیچكاری در این زمینه ها نمیشود كرد، به گمانم تنها تحت تاثیر دلسردی ها و ناامیدیهاست. هرچند كه در این شرایط بد رویكردهای مختلف از جمله ناامیدی و كناركشیدنها قابل درك هستند اما همه چیز را با متر سیاست نمیشود سنجید. در هركدام از این عرصه ها میشود حتی با تندترین و خشك مغزترین عناصر حاكمیت هم گفتگو كرد چه برسد در عرصه عمومی. حتی گفتگوی بی حاصل هم در محدوده ای كوچك از عرصه عمومی چندان بی حاصل نیست اگر با صبر و حوصله و درازمدت نگاه كنیم به مسائل و مشكلات.
دستی از غیب هم وجود ندارد كه بخواهد به یاری ما ملت ایران بیاید، ما خود باید دست كم از این همه حجم تخریب و نابودی بكاهیم و دست كم سرعتش را كم كنیم. اگر این هم شعاری توخالی است باشد، دست كم از كناركشیدن و دست كشیدن مطلق فكر كنم بهتر باشد. ضمن اینكه ناامیدی در اوضاع و احوال امروز، قابل درك است و كاری چندان ناروا نیست.
Labels: بحران هستهای, پیام, جامعه, حلقه بلاگی گفتگو, سیاست, غرب و ایران, محیط زیست
2 Comments
|
| Permalink
_______________________________________________
|
|