اندكی شوخی با امت سوگوار همیشه آنلاین
محمدرضا حیاتی:
"روح بلند پیشوای آیتی جهان و شیفتگان آل اپل به ملكوت اعلی پیوست. به همین مناسبت پیام بسیار مهمی از سوی بیل گیتس منتشر شد. ... (تیریپ بغض)
رفسنجانی:
آقای طاهری خرمآبادی به نقل از آقای شبستری نقل میكنن كه خدمت استیو راحلمون بودیم گفتیم آقا ما بعد از شما كسی ر نداریم، ایژون فرمودن چرا ندارین، همی آقای زوكربرگ...
درحاشیه:
"ارتحال ملكوتی" استیو جابز در جامعه ایرانی آنلاین بیش از جاهای دیگر سخت جانسوز بوده انگار! به هر حال "جاب" ما هم استفاده از سوژه مرگ جابز راحل شاید باشد، شاید...!
منكر تاثیر عمیق جابز در دنیای مجازی و آی تی نیستم. اما انگار داریم در غلو و جوزدگی از هم سبقت میگیریم. جابز تنها یك چهره از كسانی بود كه ایدههایی داده بودند و بله در بدو كار هم با دلی قرص و ایمانی قوی به كار و به پول ایضاً كارهای مهمی را شروع كرده و از شكست نترسیده بودند، اما فراموش نباید كرد كارهای اصلی را كسان دیگری و سازمانها و تیمهای كاری بسیار قوی جلو برده بودند نه ابر انسان نیچهای به نام جناب جابز. جابز یك چهره بود. بله او هم به نحو حیرتبرانگیزی، رویاهای بزرگ داشت، كار كرده بود و به كاری كه میكرد ایمان داشت و موفق هم بود. اما من از این ابرانسانپرستی ایرانی سخت بر خود میلرزم و امیدوارم روزی ما ایرانیان متوجه شویم كه سازمان و گروه هستند كه در دنیای امروز كار میكنند و بویژه بدرد ما میخورند نه ابرانسان! ما خودمان انسانهای فوقالعاده وطنی خودمان، همین متخصصین و پژوهشگران فنی و نابغه و مهندسین كارآمد و كارآفرینان را با بیل خاموش میكنیم! جابز تا چند روز دیگر به مقام نبوت اگر نرسد، تولستوی زمانه، كنفوسیوس آنلاین یا فیلسوف اخلاقی قرن هم شاید در بین تعدادی از دوستان بشود!
توضیح اضافه:
با هوادار بودن و اندوهگین شدن اهالی فن و كسانی كه سرشان به كار آی تی و ارتباطات و علوم كامپیوتر است و كلاً ادای دین هركس و هرجمع به این مرد مبدع و مبتكر و نوآور و كارآفرین مشكلی ندارم. اساساً از نخبگی و هوشمندی او كه بگذریم، خوشفكری و خوشبیانی او را هم نمیتوان نادیده گرفت. مشكل از جایی شروع میشود كه موجهای عظیم فیسبوكی و آنلاین در جامعه ایرانی به پا میشود كه جابز فرمود: اینطور زندگی كنید و آنطور زندگی نكنید. دنبال فلان باشید و دنبال بهمان نباشید و به همین ترتیب. ناگهان در جامعه ایرانی از او یك حكیم و فیلسوف و كونفوسیوس ساخته میشود. موجهایی كه اگر دقت كنیم در میان همین دوستان غیرایرانی ما - كه حتماً چنین موجهایی هم پا گرفته است و منكر نیستم- در فیسبوك یا جاهای دیگر كمدامنهتر از جامعه ایرانی هستند.
جوامع و ملتها با هم همچنان تاحدی متفاوت عمل میكنند حتی در این عصر جهانی. من دغدغه عظیمی به اینكه چرا مردم نسبت به جابز جوزده میشوند به خودی خود و مستقیماً ندارم. این را نشانهای از جو زدگی كلی ما نسبت به قهرمانسازی میگیرم كه آنجا گریبان جامعه ما را گرفته و این ذهنیت در كنار عوامل دیگر همیشه مانع كار جمعی ما بوده و كار جمعی و سازمانی را جدی نمیگیریم. من ده هزار بار دیگر هم حاضرم بنویسم و سر همه را بخورم كه راه نجات ایران و پیشرفت جامعه كار جمعی هدفمند و سازمانی و تا حد ممكن پاسخگو و متعهد به اهداف و خط مشی شفاف هركدام از واحدهای سازمانی است. استیو جابز هم یك بهانه دیگری شد برای بیان این حرف كه باز هم آنرا مكرراً تكرار و بیشتر تبیین خواهم كرد.
در مورد اینكه شاید گمان رود، نسبت به ایران و ایرانی بدبین هستم، آفات جامعه ایرانی را در كنار محاسن آن و ظرفیتهای بالقوه و بالفعل آن برجسته میكنم و دشمنی و خصومتی با جامعه ایرانی ندارم. ناسازگاری و رقابتجویی ایرانی و هردمبهیكمزاج بودن و جوزدگی و احساسیگری و قانون گریزی و یاغیگری سازمانی و بی انضباطی و تحقیر كارهای جمعی را همه و همه مشكلاتی جدی و علل و پدیده هایی تو در تو و مرتبط با هم در این جامعه میدانم. چه كنم كه حرفهایم كلی میشود چون مشكل كلی و سراسری است. باری اینها را از عوامل بسیار مهم توسعه نیافتگی جامعه ایران میدانم و نمیتوانم طور دیگری بیاندیشم. مشكلاتی كه در جوامع دیگر هم هست اما برجسته نیستند. باز در این موارد مفصلتر و منسجمتر خواهم نوشت. قانون، نظم و انضباط و همكاری جمعی و سازمانی، راه علاج و رهایی ما از مصیبتهای تاریخی و فعلی در تمام عرصه هاست. مثلاً همین برساختهای عظیم به نام قانون را جامعه ایرانی درك نكرده است. درد هم كهنه است و به میرزا ملكم خان برمیگردد، قانون موجودی كه خودبنیاد و خودمختار میایستد و حرف میزند و خود قانونگذار هم جلوی او مجبور به كرنش و اطاعت است. خوب ماجرا ریشهدار است. این تفاوت بنیادی در جامعه ایرانی را نمیشود ندید و گفت بقیه جوامع هم چنین هستند. نه جوامع پیشرفته چنین نیستند.
Labels: جامعه, شگفتیها, طنز قهوهای, علم و تکنولوژی, فرهنگ