مشاركت بلاگرها و شهروند روزنامهنگاران در رسانههای جمعی (۱)
مخاطب این نوشته بلاگرها و شهروند روزنامه نگاران هستند.
وبلاگ نویسانی كه تنها وبلاگنویس هستید و شور و شوقی دارید به كار با حرفهای های رسانهها مخصوصاً كه الان داستان رسانه های جمعی هم روی صحنه آمده و داغ شده است. بدون اینكه بخواهم جمع ببندم و همه این عزیزان را غیرمنصفانه متهم كنم، به تفاوتهای دیدگاههای بین حرفهایها (كه اشكالی هم ندارد حرفه ای بودن) و ما كسانی كه نوشتن كار ذوقی و علاقه مان و ادای دینمان در حد و توان و محدودیتهای خودمان به جامعه ایرانی است، و وجود عنصر مهمی به نام ارتزاق و كار تمام وقتی كه دوستان دارند و ارتباطات و پالیتیكس ذاتی كارشان توجه كنید.
خیلی مواظب باشید كه به عشق كمك كردن به كار جمعی و جنبش سبز و كمك به رشد آگاهی جامعه و رسانه بازی مدروز، پدرتان را درنیاورند و ازتان سواستفاده نكنند.
مواظب حرفهایها باشید و كار را با آنها در همان شروع كار ببرید، قطعی كنید، به اندازه قدرت سازمانی شان ازشان سوال كنید و نگذارید از شما نردبانی درست كنند برای انحصار رسانه ای و گرفتن سنگرهای رسانه های جمعی و همگانی تر. رسانه همگانی كوچك و سایز متوسط را خود ما شهروند روزنامه نگاران با همین خرده رسانه ها هم میتوانیم بسازیم. هر پنج یا ده نفر از ما همفكرترها در كار سازمانی (همفكری عقیدتی چندان مهم نیست كه همفكری در كار سازمانی) میتوانند جمع شود و یك رسانه جدیتر جمعی تر بسازد، ما نیاز نداریم جزئی از گروه و دسته ای بزرگ باشیم كه تلویزیون قرار است بزنند اما همه چیز دست آنها و تعدادی آدم منفعت طلب باشد. تا زمانی كه اعتماد جمعی در میان ما ایرانیان نیست، شروع كارهای بزرگ تنها نردبانی خواهد شد برای آدمهای زرنگ و رند كه لزوماً هم البته ممكن است حرفه ای های اینكار نباشند. اما این میان كسی برنده خواهد شد كه طبیعتاً ارتباطات گسترده تری در پشت صحنه دارد و خوب لابی میكند و یا فرصتطلبانه لحظه را میشناسد و اسپانسورها هم همواره دنبال اینها هستند.
گول تلویزیون و ویدیوی آسان و اینها را نخورید. تلویزیون مدرن روی نت كه حسابش معلوم است و دستك و تنبك آنچنانی و تشكیلات نمیخواهد اگر محدود و جمع و جور باشد. نیازی به تلویزیون كلاسیك مثلاً با پخش ماهوارهای هم اگر باشد كه هست، نیازمند یك ساختار و سازوكاری ورای جمع چند هنرمند و تعدادی ژورنالیست است. اگر آنهایی كه پا پیش نهاده اند، حسن نیت دارند و ادعای طرح كردن صدای همگان را دارند، باید سازوكارشان و ساختارشان چنان شفاف و مشخص و قانونمند باشد كه هركس بتواند وارد مجموعه شود و در مدیریت به طریقی دموكراتیك مشاركت كند. هنرمندان و آدمهای خوشنام و شهیر اگر میخواهند مفید باشند باید نقش داور و هیات امنا را داشته باشند و از نظرات درون و برون مجموعه و انتقادات و سوال كردنها از مجریان و سردبیران و صحنه گردانان دریغ نكنند تا كم كم شفاف سازی به اعتماد سازی منجر شود. آدمهای ناآشنا به كار رسانه و یا گرفتار و پیر اگر به عنوان هیات امنا بیایند و كار را مانند بیت آیات عظام به دیگران حواله كنند، نابودی و فساد این رسانه ها از همین الان قطعی است. همه آدمهایی كه در چنین كاری وارد میشوند باید بدقت حواسشان به گامهای اولیه و هر فرآیند نهادسازی و پروسیجر نویسی باشد، وگرنه كه كسانی، خوب از باگهای داخل سیستم استفاده میكنند و خود سریع سوار كار میشوند. نباید گذاشت شبه دموكراسی بر اساس شمارش تعداد سر و تعداد رای و نه كیفیت آرا و نه مسوولیت برابر اعضا و نه بر اساس تعهد جمعی به گروه، درست شود و پیش برود.
هرشهروند خودش یك رسانه است. هركدام از ما بلاگرها كه جدیتر از سالها پیش در صحنه بوده ایم میتوانیم پنج نفر پنج نفر یا ده نفر ده نفر، یك رسانه جمعی كوچك در حد یك سایت همه منظوره داشته باشیم و ضریب تاثیرگذاری خودمان را صدچندان كنیم.
مواظب باشید دوستان وبلاگ نویس، اگر میخواهید بلاگر بمانید و نوشتن و تولید رادیویی یا ویدیویی از نوع ویدیوهای ساده بصورت كار ذوقی پاره وقت مدنظرتان هست، كارهای كوچك خوبی میشود كرد. اگر میخواهید ژورنالیست بشوید و حرفه ای به اینكار نگاه میكنید به این جمعهای اینچنینی كه از آدمهای حرفه ای دارد تشكیل میشود ، میتوانید بپیوندید به عنوان یك كارمند رسمی كه حق و حقوقی هم دارید ولی اگر میخواهید به عنوان آدم پاره وقت و بلاگر و شهروند روزنامه نگار به اینها بپیوندید كه در نهایت شما در جدال با حرفه ای ها كه اسپانسورهای بزرگ و وكلا هم پشتشان هستند، كاملاً بازنده خواهید بود. در جدال با اینها هیچ شانسی ندارید و اینها به خاطر قدرت زیادی كه دارند و منابع مالی كه میشناسند و ارتباطات گسترده ای كه دارند، شما را كنار خواهند زد. هرچقدر هم كه "سبحان الله برادر" گویان باشند و صوفیگری كنند و شعبده بازی نمایند، هرچقدر هم خودشان را پیگیر جنبش و جانب مردم و منافع ملی و عملاً پاپیولیست جا بزنند یا روشنفكرانه حرفهایی از رسانه های نو بزنند، نهایتاً خودشان محور خواهند شد و كنار هم نخواهند رفت و مجبور هستید به طریقی ایرونی و مبتذل به مدیریت اتوكرات آنها گردن بنهید و حتی عملاً به طور ولایی به آنها توكل كنید. مشكل آنها هستند. خود من و شما هم بیشتر از آنها هستیم كه سواری میدهیم. مگر اینكه بصورت محدود بخواهید با آنها در چارچوبی بسیار محدود همكاری كنید و مزدتان را بگیرید درهربار و از وجود شما و نام شما سو استفاده نكنند.
دیگر خود دانید. این تجربیات اصلاً آسان بدست نیامده است. گول جنبش سبز و رساندن پیام مردم ایران به مردم و این مزخرفات خررنگ كن را هم نخورید. امروز همه سبز هستند و همه دموكراسی خواه. در یك چارچوب نابرابر و تبعیض آمیز، غیرشفاف و همراه با لابی كردن آنهم توام با هزار كانفلیكت آو اینترست، ساختاری دموكراتیك كه منفعت جمعی به همراه داشته باشد و نهایتاً یك رسانه همگانی (نه حتی ملی) ایجاد نخواهد شد. رسانه، خود و بخودی خود منبع قدرت عظیمی است در ساختن منابع قدرتی كه ناسالم بالا بیایند و ناسالم رشد كنند بیخودی شریك نباشید. قضیه اصلاً به این سادگی نیست و با صداقت و ساده دلی و توكل و سپردن كارها به اهل فن، اگر بازخواست و مشاركت جدی مسوولانه و برابر از جانب تك تك افراد گروه نباشد، پیش نخواهد رفت. بحث پول كلان كه به میان بیاید، حرفه ای ها بیش از همه - نه اینكه قصد سو دزدی داشته باشند - بیتابی خواهند كرد و كار را اگر به توكل به دست آنها سپرده باشید، به سمت دیگری خواهند كشاند. ماجرا اصلاً به این سادگی كه خوب پول خوب بیاید به میان، خوب است نیست. پول خوب دنبال خودش حرفه ای گری و پالیتكس می آورد. چه كار روزنامه نگاری باشد چه كار پرس كردن ورق فولاد باشد چه كار زدن یك دفتر خدمات توریستی. آماتورها و نیمه حرفه ای ها اگر نخواهند حرفه ای شوند بازنده خواهند بود و طرح به مسیر بیزینس خواهد افتاد و كسانی كار را عملاً پیش خواهند برد كه هم وقت میگذارند و هم كانكشن دارند. طبیعی هم هست و نهایتاً اكثریتی كه رسانه روی اسم آنها بنا شده و اعتماد عمومی را در ابتدا جلب كرده است، عملاً هیچكاره خواهد شد و تبدیل به نردبان بالا رفتن از قدرت دیگران، مگر اینكه آدمهای كاربلد سنگ به دل خودشان و خانوادهشان بسته باشند و دوست و دشمن را به یك چشم ببینند و فكر آینده خودشان هم نباشند كه این انتظارات عملاً غیرطبیعی و نشدنی است. بحث این نیست كه چرا حرفه ای ها كار حرفه ای میكنند، آنها دارند كار خودشان را میكنند و زرنگهایشان هم البته از دیگران كولی مجانی میگیرند، بحث این است كه بلاگرها و شهروندروزنامهنگاران و اهالی ساده دل همخوان (شئر كننده) در شبكه های اجتماعی مانند فیس بوك حواسشان را جمع كنند و در سازوكاری كه معلوم است به كجا منتهی خواهد شد مشاركت غیرحرفهای نكنند و ایده رسانه همگانی یا ملی كه مالكیت همگانی هم داشته باشد عملاً به موانع دموكراسی در ایران برخواهد خورد و فریب این حرفها را نخورند. فراموش نكنیم راه گسترش دموكراسی در ایران دموكراسی از پایین است نه از بالا. دموكراتیك كردن فضای رسانه ای و ایجاد رسانه های دموكراتیك هم باید از شهروند روزنامه نگاران و نهادسازی های كوچك شروع شود نه از بالا.
مگر اینكه ساختار از پایه كاملاً همگانی یا برآمده از شهروند روزنامه نگاری باشد مثل بالاترین یا خودنویس كه آن هم نیازمند بازنگری و قائل شدن محدودیتهای جدی در ورود آدمهای غیرشناسنامه دار و مسوولیت پذیری در قبال تولید و سیستم نظردهی است. به هرحال چنین ساختارهایی به سازوكار دموكراتیك نزدیكترند و بحث پول هم درمیان نیست.
باز در این مورد حرف خواهیم زد.
Labels: بلاگسپهر, جامعه, رسانه