پیرامون تلويزيون سبز نبوی
در شرایطی که کار راهاندازی رسانه ملی جداً به یک عزم ملی و تفاهم جمعی در میان طیف گستردهای از اصحاب رسانه، روزنامهنگاران و تولیدکنندگان آثار محتوایی که از مقبولیت عمومی ملی برخوردار باشند، نیاز است. در زمانی که اینکار نیازمند طراحی دقیق و درست و بهنگام و براساس یک شالوده کاملاً دموکراتیک باید باشد، ابراهیم خان نبوی یکتنه "احساس تکلیف" کرده و با طرحی غیرکامل و عجولانه، وارد صحنه شده است و اعلام میدارد که: همه بیایند به طرحی که من ریختهام بپیوندند (این هم گفتنی است که ابراهیم نبوی در پاراگراف دعوت خود بعد از بیست و چهار ساعت تعدیل صورت داده است ولی روح پیام همان است).
نبوغ، ذوق سرشار و بصیرت ابراهيم نبوی خصوصاً در تحلیل و آیندهنگری سیاسی نياز به توصيف ندارد. آزادیخواهی دلسوزانه و با پشتکار نبوی و مقبولیت عمومی ایشان هم که دیگر برکسی پوشیده نیست. شک هم ندارم که حتی اگر نگوییم مطلقاً بهترین، به هر صورت یکی از بهترین تولید کنندگان و برنامه سازان رسانهها کسی جز خود جناب نبوی نیست. اما جداً مانده ام از کار عجولانه این عزیز که با کدام توانایی مدیریتی، با کدام مدارا و صبوری و توانایی در سازماندهی و ساختارسازی، روابط عمومی، خلاقیتهای ارتباطی، توانایی در شنیدن حرفهای دیگران و همفکری و هماهنگی و رایزنی با دیگر اصحاب رسانه، این عزیز چنین خود را به میان معرکه انداخته است؟ دست کم دوستانی که ایشان را از نزدیک میشناسند میتوانند گواهی بدهند که آیا جناب ابراهیم نبوی با ویژگیهای خاص شخصیتی خود، بدون اینکه قصد توهین به شخصیت هنرمندانه و خلاقانه او داشته باشم، آیا میتواند رسانه ملی (آنهم با این روشی تکروانه و بر اساس تز شکست خورده " وحدت همه بامن") راه اندازی کند یا خیر؟ اساساً ابراهیم نبوی که دست کم دوازده سال است رسماً دارد برای آزادی بیان و قلم در عالیترین سطح طنز سیاسی مینویسد و جدی تحلیل میکند، با کدام تحلیل به این نتیجه رسیده است که میشود یکنفره (آنهم به طریقی اینچنینی)، علم تلویزیون سبز برافراشت و دیگران را هم همینطوری بیپشتوانه و بدون سازماندهی جمعی دعوت کرد که به او بپیوندند؟! والله اعلم! این روش از آنجا که ضد کار جمعی و مخالف روح اتحاد و همصدایی دموکراتیک جنبش سبز ماست، اصلاً روش درستی نیست و مستقل از اینکه چه کسی این حرکت را بخواهد بهراه بیندازد، غیرقابل توصیه است و به احتمال قریب به یقین و بیتعارف راه به جایی هم نخواهد برد متاسفانه.
حرف وگفتنی در این باب زیاد است که در زمان خود باید به آنها پرداخت. اما همین به اشاره گفتنی است، آقای نبوی لابد خبر دارد که بزرگانی دیگر از اصحاب رسانه هم در گوشه و کنار مشغول فعالیت هستند. زمان لازم است که این طرحها بتدریج به جمع بندی برسند، در زمان مناسب به مرحله طراحی و پیادهسازی تحویل شوند. یک اشاره دیگر هم لازم است و آن اینکه تلویزیون سبز جناب نبوی از نظر عملکرد و اهداف مانند رسانه ملی نخواهد بود و ایشان دنبال راهاندازی نوعی رسانه سازمانی برای جنبش سبز هستند که احتمالاً پهلو به فعالیت سیاسی (اکتیویزمی مانند کارهای آکسیونی جناب سازگارا) هم خواهد زد، البته این کار خطایی نیست اما در چارچوب انتظارات رسانهای از یک رسانه ملی هم نیست. به هرحال صبر و تحمل همه ما و دلسرد نشدن ما شرط کار است. باز امیدوارم جناب نبوی و دوستان هیجان زده در کارهای خودشان و راهاندازی این رسانه موفق باشند.
فراموش نکنیم در جنبش بیخشونت ما روشها مهمتر از اهداف هستند. فعالیتهای زیادی با کارهای جمعی خردمندانه و مدبرانه میشود کرد که آن فعالیتها زمان بیشتری البته برای به ثمر رسیدن میطلبند اما با پایداری و کارآمدی خیلی بیشتری همراه خواهند بود. اتحاد و انسجام جمعی را نباید با چنین کارهایی فردی و تکروانه به فرقه فرقه شدن و دلسردی و ناامیدی بدل کرد.
Labels: جنبش سبز, رسانه, سیاست