تحریمهای اقتصادی
الف. چیزی به نام تحریمهای هوشمند اگر هم واقعاً وجود داشته باشد دیگر در شرایط فعلی صدق نمیكنند، تحریمهای فعلی تحریمهای فلجكننده هستند.
ب. تحریم فلجكننده در شرایط كلی لزوماً بهتر از جنگ نیست. بهتر و بدتر در اینجا وجود ندارند، هردو بشدت خطرناك و باعواقب و هزینه های شدید هستند.
پ. تحریمهای فلج كننده، اگر برای مدتی كوتاه برقرار بمانند، (شاید بشود گفت مثلاً برای ششماه) صددرصد بر زندگی و زیست اكثر مردم ایران به خاطر تاثیر شوك گرانی لطمه خواهند گذاشت. در فاز بعد خرید گندم، برنج، روِغن، گوشت و سایر مواد اولیه غذایی استراتژیك توسط وزارت بازرگانی مختل خواهد شد، در مرحله بعد ذخایر ارزی نقد ایران ته خواهد كشید و این خود خطر مضاعفی برای اقتصاد ایران خواهد بود. در عین حال ایران مجبور خواهد شد نفت را به ثمن بخس در برابر بهای گران مواد غذایی از چین و هند بصورت پایاپای مبادله كند، فشار زیادی بر روی این كشورها خواهد بود كه مبادلات خود را با ایران هر روز محدودتر كنند و در نهایت كمبود مواد غذایی و كالاهای استراتژیك مانند لوازم و تجهیزات پزشكی و دارو تاثیر خود را در كنار گرانی شدید نشان خواهد داد. عده زیادی در اثر سؤتغدیه و كمبود دارو در معرض خطرات جدی مرگ و میر و بیماریهای لاعلاج قرار خواهند گرفت. عواقب این ریسك اگر طولانیتر شود بصورت نمایی افزایش خواهد یافت.
ت. برای فهم بهتر خطرات جدی تحریم ها باید بحران هستهای ایران را شكافت. جمهوری اسلامی واقعاً معلوم نیست كه قطعاً دنبال سلاح باشد اما اتفاقاً ممكن است با تحریمهای فلجكننده عزم خود را بیشتر جزم كند كه به نقطه آستانه (ترشلد یا نقطه ای كه دانش ساخت سلاح هستهای به جایی رسیده باشد كه بدون اینكه سلاح را عملاً بسازد، تجربه سرهم كردن كار را بتواند در آینده هروقت لازم شد انجام دهد) خود را برساند و بدون اینكه سروصدای زیادی از خود درآورد عملاً خود را جزء باشگاه "گزینه ژاپنی" بنشاند (یعنی كشورهایی كه سلاح هستهای ندارند ولی دانش ساخت سلاح را در عمل تمرین كردهاند و ظرف مدت كوتاهی اگر جنگ بشود میتوانند آنرا بسازند)، بدون اینكه خود را به نقطه بدون بازگشت (نقطه ای كه در آن دیگر نمیشود جلوی ایران را در ساخت و آزمایش سلاح هسته ای گرفت) برساند. شرایط خاص بحران هسته ای بگونه ای است كه كارآمدی تحریمها و تاثیر آن در جلوگیری از ورود به دو نقطه فوق الذكر محل شك و سوال است. در عین حال مكانیسم خروج از تحریمها هم عملاً غیرواقعی و بسیار سخت است كه به آنهم خواهیم رسید.
ث. جنبههای نظامی داشتن پژوهشهای هستهای ایران یك چیز است، دنبال سلاح هستهای بودن چیز دیگری است كه در هردو آنها شكهای جدی است و شواهد متقنی در این زمینه وجود ندارد، تنها شواهدی جدی در دست هست كه تعدادی از پژوهشهای جسته و گریخته در حوزه مهندسی و صنایع چند منظوره مانند چند مقاله مهندس رضایی (كه متاسفانه ترور شد) در حوزه سوییچهای ولتاژ-جریان بالا (كه میتواند از جمله در ساخت بمب هستهای هم استفاده شوند اما كاربرد زیادی در تست عایقهای برق دارند)، انجام شده است. این پروژه ها مشكوك هستند اما واقعاً اگر بخشی از یك پروژه جدی و عظیم سلاح هستهای باشند نباید مقالات آنها در جایی منتشر شوند و چكیده (ابستركت) آنها در دسترس عموم باشند (مثل مقالات رضایی). به هر حال در این زمینه ها باید جداگانه بحث كرد. اما فعلاً فرض كنیم كه جمهوری اسلامی واقعاً دنبال سلاح است و فرض كنیم طبق بند قبلی به نقطه آستانه هم برسد، مشكل در شرایط بعد از آن است كه جمهوری اسلامی نمیتواند رسماً خود را عضو این باشگاهها (نه باشگاه هستهای نه باشگاه گزینه ژاپنی و نه باشگاه تك عضوی اسراییل) اعلام كند (بدلیل چرخش ناگهانی و از دست دادن مشروعیت باقیمانده در سطح جهانی و فراهم آوردن توجیه برای فشارهای بسیار بیشتر)، اما در عین حال ممكن است اگر در آن مسیر بیافتند سیگنالهایی به غرب بدهند كه در عرصه عمومی به كار نخواهد آمد. برگردم به تاثیرات این سناریو بر مساله تحریمها. خطر اصلی در اینجاست كه تحریمهای فلجكننده با چیزهایی گره خوردهاند كه ربطی دیگر به برنامه های هسته ای ایران و برنامه سلاح (اگر وجود داشته باشد) نخواهند داشت. تا زمانی كه ایران به زانو درنیاید و مساله غنیسازی را برای همیشه كنار نگذارد، این تحریمها به احتمال زیاد ادامه پیدا خواهد كرد. چه با گزینه ژاپنی چه بیگزینه ژاپنی. اینجاست كه خطر جدی برای مردم ایران در مساله تحریم فلجكننده هست. چون فشار تا زمانی كه ایران اعلام نكند ژاپنی نشده ادامه خواهد یافت و درصورت این اعلام هم چون همگرایی پیرامون تحریم عملاً تثبیت شده ایران به احتمال زیاد راه كره شمالی را (منتها كره شمالی گرسنه و در عین حال مردم مرتبط با خارج و نسبتاً مطلع را) با مشكلات بسیار بیشتر برای ملت مجبور است بپیماید، مگر اینكه ایران غنیسازی را در تمام ابعاد فنی برای همیشه كنار بگذارد و تسلیم شود كه در اینصورت گزینه ژاپنی شدن ایران با مقدار اورانیوم موجود در معادنش به هرحال هست اما خیلی در جهت تجهیز سلاح بكار نخواهد آمد و جنبه بازدارندگی آن هست اما چندان قوی نیست. گفته میشود ذخایر اورانیوم ایران در معادن به اندازه بیشتر از یكی دو كلاهك بكار نمیآید كه برای پیوستن به باشگاههای آنچنانی چندان كافی نیست. به هرحال شاید در آن شرایط ایران دست پرتری در مذاكرات با غرب داشته باشد اما هزینه های وحشتناكی روی دست ایران خواهد ماند. واقعاً اینكه چه در مخیله حاكمان نظام میگذرد كه دست به چنین ریسكهای خطرناكی زدهاند، معلوم نیست.
ج. فرضیات محتمل در بند پیشین تنها جهت نشان دادن خطر ادامه پیدا كردن تحریمهای اقتصادی بود، واقعاً ما نمیدانیم كه جمهوری اسلامی در جهت حركت برای رسیدن به نقطه آستانه (و نه نقطه برگشتناپذیر، ورای نقطه آستانه) هست یا نه. در این میانه هم نمیخواهیم مقصر را پیدا كنیم، چرا كه هم جمهوری اسلامی و هم غرب (شامل روسیه و چین كه منافع خودشان را طبیعتاً دارند میبرند) در این زمینه كوتاهی كردهاند و فرصتهای زیادی برای توافق را از دست دادهاند. خطر اینجاست كه تحریمها برای مدت طولانی باقی بمانند و عواقب مهلك در جای جای ایران بر گرده مردم باقی بگذارند. باید توجه كرد كه بحران هسته ای ایران مشكل جمهوری اسلامی تنها نیست، بحرانی است كه دامن ایران و هر ایرانی داخل ایران و هر ایرانی الاصل خارج از ایران را هم گرفته و بیش از پیش خواهد گرفت، مستقل از اینكه ما جمهوری اسلامی را دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم.
چ. چنین تحریمهایی در عین حال زمینه را برای مشروعیت زدایی از حكومت ایران و بستر سازی برای گزینه جنگ و حمله هوایی آماده میكند، در حمله هوایی هم هیچ بعید نیست در سایت فردو از سلاحهای هسته ای خفیف برای تخریب زیاد و رفتن در عمق زیرزمین استفاده كنند و آلودگی و تشعشع را هم به گردن خود سایت بیندازند، در غیر اینصورت عملیات موفقیتآمیز نخواهد بود. نكته اینجاست كه حتی اگر عملیات نظامی علیه ایران انجام نشود با عاقبت نمدمال شدن از طریق تحریمهای فلج كننده طولانی (كه نصیب كل ملت خواهد شد) مواجه خواهد بود و این چیزی است كه باید به آن توجه ویژه كرد. خروج از تحریمهای فلج كننده اگر تثبیت شود، چندان كار آسان و سریعی نخواهد بود.
ح. تحریم و جنگ و پرونده هسته ای و فشارهای سیاسی بر جمهوری اسلامی نه تنها اثر مثبت معنیداری بر پروسه دموكراسیخواهی و حقوق بشر در ایران نمیگذارد بلكه چه در كوتاه مدت چه در بلندمدت اثرات تخریبی و منفی بر آن پروسه خواهد داشت. مردمی كه دغدغه نان و سلامت و دارو دارند چه سراغی از اعلامیه جهانی حقوق بشر و دموكراسی و آزادی بیان خواهند گرفت؟
خ. از دید غربیان، ایران و ایرانی معمولاً كله خراب، مغرور، دردسرساز و پیگیر احیای امپراطوری (به انواع و طرق مختلف) بوده و اجماع جهانی (غیراخلاقی و نامشروع البته) برای سرجا نشاندن و تنظیم باد این ملت و این كشور كه در كنار همه مشكلات و نابسامانیها، پتانسیلهای زیادی هم دارد و بدجایی هم قرار گرفته است، كم نیست. این هم از زمان صفویه در تاریخ توسط غربیان بررسی شده و مورد پیگیری آنان بوده و مختص الان هم نیست. ندیدن نقش بازدارنده غربیان به عنوان یك ضلع از سه ضلع مثلث ریشه یابی مشكلات ایران (استبداد داخلی ضلع اول، فرهنگ و روانشناسی اجتماعی ایرانیان ضلع دوم) موجب نقص تحلیل و ریشه یابی است. غرب چند قرن است دارد روی ایران كار میكند. این را در كنار همه چیزها ببینیم لطفاً.
مرتبط در حلقه بلاگی گفتگو:
سامالدین ضیایی در تارنوشت (*)
آرش بهمنی در مرثیههای خاك (*)
مسعود برجیان در پیام ایرانیان (*)
آرش آبادپور در كمانگیر (*)
Labels: بحران هستهای, حلقه بلاگی گفتگو, سیاست, غرب و ایران