چکیده سخنرانی دباشی در دانشگاه آلبرتا
دکتر حمید دباشی روز جمعه هفتم ژوئن در یک سخنرانی (از طریق اسکایپ) با عنوان "رای دادن یا رای ندادن، نگاهی به انتخابات پیش رو" به دعوت گروه اندیشه دانشگاه آلبرتا شرکت کرد.
چکیدهای از حرفهای دباشی را در اینجا میآورم:
- هیچ اجماعی در درون جبهه دمکراسی خواهان و نیز در جنبش سبز و حتی داخل اصلاح طلبان وجود ندارد.
- هر یک از گروههایی که به جمع بندی شرکت یا عدم شرکت رسیدهاند دلایل خودشان را دارند و این دلایل قابل قبول و موجه هستند.
- در فضای بعد از ۸۸، شرایط بسیار سختی به مردم تحمیل شده، از جمله فشارها و سرکوبهایی که در روند برگزاری انتخابات به وجود آمده، عملا توجیه شرکت در انتخابات بسیار سخت میشود.
- جامعه ما بعد از ۱۳۸۸ از گفتمان اصلاح طلبان در دوم خرداد گذر کرده است و در این فضای جدید دیگر نمیشود همان حرفهای تکراری اصلاح طلبانه را دوباره تکرار کرد و از مردم خواست که به عقب برگردند.
- اصلاح طلبان، همان حرفهای تکراری شانزده سال پیش را به نسلهای جدید و هوادارانی که بعد از ۱۳۸۸ از این فضا عبور کردهاند، میزنند.
- جنبش سبز هیچ از جنبشهای منطقه در بهار عربی کم نداشت. از بیست و دوم خرداد تا بیست و دوم بهمن ۱۳۸۸ حضور جدی خیابانی در میان همه فشارها و سرکوبهای شدید داشت و فضای جدید سیاسی و اجتماعی درست کرد و در پی خواستههای دموکراسی و حقوق بشری بود.
- با اینحال دغدغههای کسانی را هم که به امید باز شدن حداقلی فضا یا بهبود اندک در شرایط اقتصادی یا اجتماعی به شرکت در انتخابات و انتخاب از میان کاندیداهای حداقلی موجود رسیدهاند، باید محترم شمرد و همچنین قابل قبول دانست.
- الان نسل جدیدی هم در ایران رو به رشد است که معتقد است هر بار باید رفت و رای داد و آنقدر این کار را کرد که نهایتا حاکمیت از رو برود و صدای آن نسل را بشنود.
- هر تصمیمی داریم تحت تاثیر جو گیر شدن در لحظات آخر نباید باشد.
- سر خط و تیتر یک حسین شریعتمداری و کیهان در روز بیست و پنج خرداد از الان معلوم است (مثلا "حضور بی سابقه و پرشور مردم در تحقق حماسهٔ سیاسی" یا چیزی از این دست) سوال مهم این است که اگر بنا به شرکت داریم تیتر یک جنبش چه میخواهیم باشد؟ آیا از نماد این انتخابات کلاهی گیر ما فردای انتخابات خواهد آمد یا نه؟
- جنبش سیاسی را تنها در انتخابات و فرایند رای دادن خلاصه نکنیم. بدون منیفستیشن یا نمود بیرونی، چه شرکت چه تحریم میتوانند از نظر تاثیر در جنبشهای اجتماعی چندان فرقی نداشته باشند.
- جنبشهای صنفی را همچنان باید فعال در نظر گرفت.
- تحت هر شرایطی باید به دنبال استفاده از فرصتها و پیگیری کمپین و جزئیات آن بود و وعدهها و برنامههای کاندیداها را تحلیل و پیگیری کرد (حتی لازم شد از آنان اصطلاحا "بل" یا توپ گرفت) و بعد هم یقه آنان را بعد از انتخابات گرفت برای پیگیری و تحقق وعده ها.
- باید از هر فرصتی برای حضور در سپهر عمومی استفاده کرد. فضای مجازی تنها بخشی از سپهر عمومی است و از کنشگری مجازی صرف به جایی نخواهیم رسید. باید همچنان پیگیر مطالبات در نهادهای داوطلبانه بود.
- رای دادن (یا ندادن) در این شرایط کاری خصوصی است و هر کس بر اساس تحلیل و نه احساسات به یک جمعبندی رسیده باشد، نظرش هر چه که هست محترم است و باید به همدیگر و نظراتمان احترام بگزاریم، مثلا حتی باید به هواداران جلیلی هم احترام گذاشت. مسخره کردن جلیلی را نمیپسندم.
- آن دختری که در دانشگاه جلیلی را به قرآن قسم میدهد که به سید علی"""" ""وفادار بماند، او هم ایرانی است و هم دانشجو نه مزدور، کسانی هستند که به نظام، رهبر و ولایت فقیه عشق میورزند، آنها هم ایرانی هستند و به هیچ وجه نباید تحقیرشان کرد.
- هیچ گروهی با هر تحلیلی نمیتواند دیگران را تحقیر کند. این حرف اصلاح طلبان که اگر کسی از دموکراسی خواهان در این شرایط (که آنان در بوجود آوردنش نقشی نداشته اند) به این کاندیداهای موجود (عارف یا روحانی) رای ندهد، مسبب همه بدبختیهای آینده کشور خواهد بود، کاملا غیر منصفانه و خود حرفی بشدت فاشیستی است و مشابه و بلکه بدتر از حرفهای خود رهبر و نزدیکانش است که تازه بهیچ وجه چنین صراحتی را هم ندارند.
Labels: ادمونتونیات, جنبش سبز, سیاست