چرا به خودنویس پیوستم؟
از مدتی پیش از راهاندازی خودنویس، جسته گریخته از طریق نیک آهنگ در جریان کارهایی که او برای راهاندازی خودنویس انجام میداد، بودم. برای حضور در خودنویس هم نیک آهنگ لطف کرد و دعوتنامه فرستاد که البته متاسفانه بدلایل فنی امکان ورود کامل به سیستم علیرغم پیگیری او انجام نشد و نهایتاً من هم درگیر کارهای دیگری بودم اما همیشه پیگیر نوشتهها و مطالب این سایت بودم. شرایطی پیش آمد که در پیوستن به خودنویس عجله نکردم چرا که تجربه های قبلی در کارهای دیگر این درس را بهم داده بود که در پیوستن عجله نکنم، خصوصاً جنجالهایی هم در آنجا بالا گرفت و منتظر ماندم ببینم که چطور در این شرایط میشود همکاری کرد.
بیتعارف تنوع مطالب و نوشتهها در خودنویس بسیار زیاد است. گاهی نوشتههای خیلی خوبی آنجا پیدا میشود و گاهی نوشتههای ضعیف و سطحی. چند مورد هم نوشتهها و شبهتحلیلهایی منتشر شده که اعتراض اهالی رسانه را برانگیخته است. باری من هم ادعایی ندارم و همه داریم میآموزیم. پیوستنم به خودنویس از آنجا آمد که پیش خودم فکر کردم میشود همینطور مثل چندماه پیش هم کنار گود نشست و نوشته های خوب را خواند و لبخندی هم به نوشته های ضعیف زد و خود را آلوده این مسائل نکرد! اما واقعیت اینجاست که در خودنویس شرایطی فراهم شده که شهروند-روزنامهنگاران و بلاگداران و ژورنالیستها همه بتوانند در کنار هم کار کنند. این قدم کمی نبوده است. دعوای ما و اصلی ترین مساله روز ما و مهمترین گمگشته تاریخی ما و عامل شکست همیشگی ما هم همان کمبود کار جمعی و تمرین نداشتن در کار گروهی هدفمند و تمرین دموکراسی بوده است. خودنویس برای من ادامه کار مهمترین و قدیمی ترین وبلاگ گروهی یعنی فانوس و نسخه ارتقاء یافته و پیشرفته آن در فضای امروزی مجازی است. خودنویس یعنی اینکه یک سعی دیگر و یک همت دیگر ورزیدن و کمک به پاگرفتن یک کار جمعی مناسب ولو برای اینکه یک کار کوچک ساده را بخواهیم به پیش ببریم و با آموختن از همدیگر و فیدبک دادن به هم و نقد سازنده و همدلانه کمک کنیم و اگر ایرادی هم هست برماست که کمک کنیم به برطرف کردنش. چه کاری موثرتر و مهمتر از اینکار؟
حرفهای زیادی برای گفتن هست و کارهای زیادی که اندک اندک باید بدست گیریم و انجام دهیم. سیاست منزهطلبی و کنارهگیری و خودمحوری و ناسازگاری ما ایرانیان از صد و پنج سال پیش تا کنون راه به جایی نبرده است و همسو با مقتضیات عصر جدید نبوده است. پس با اجازه باید گفت: زنده باد کار جمعی هدفمند! زنده باد آموزش به همدیگر و آموختن از همدیگر!
برای پيشرفت نيازمند کار و وارد شدن به جزييات در چارچوب کار هدفمند جمعی و همکاری با هم و تحمل و مدارای با یکدیگر و قانونمداری هستيم، نيازمند رهنمودهای سيدجواد طباطبايی و دریبلهای زیبای مارادوناهای دیگر در عرصه اندیشه نيستيم. جوامع ديگر با اندکی تجربه در کار جمعی چيزهای عجيب و غريب ميسازند ما هنوز در اينکه جلال عرقخور بود يا نبود یا چرا پدرسوخته بود و اسلام اسلام میکرد، گير کردهايم.
Labels: بلاگسپهر, رسانه