دموکراسی و آزادی بیان نزد جناب دکتر همايون خيری!
خوب به ميمنت و مبارکی رد صلاحيت شديم و عضويت ما در گروه "ژورناليستهای ايرانی" به مديريت جناب همايون خيری که همیشه خطابه ها در مورد تمرين دموکراسی و آزادی ميخواند، بدون هيچ دليل مشخص و بدون هيچگونه تذکری لغو شد و از گروه در واقع بدون هیچ تذکری و به طور ناگهانی اخراج شديم. همايون خيري و دوستانشان مجيد آل ابراهيم در سوئد، رضا گنجی در تهران، نسيم راستين در دوبی و ديگر دوستان اميدوارم توضيحی قانع کننده برای اينکار خود برای خودشان داشته باشند. ببینید دوستان! شما مشکلتان استبداد و انجماد فکریتان است.
ظریفی میگفت ملتی که بدبخت است، روشنفکرش هم بدبخت است به همان اندازه که آخوندش بدبخت است. ژورنالیستش شیخ احمد جنتی میشود و بلاگرش صدام حسین، پژوهشگرش که در فلان موسسه غربی کار میکند هیچ کم از حاج سعید و محسنی اژهای ندارد، گیرم کراواتی هم زده باشد. بلاگرش هم میشود یکی مثل من که چیزی میبیند و از هول هلیم میافتد توی دیگ، انگار که تا کنون کار جمعی ایرانی و ایرانی بازی ندیده است. چه گويم که ناگفتنم بهتر است. دشمن ما خود ما هستیم، من و شما و آن دیگری که گمان دارد دموکرات است.
قصد روشنگری در مورد آنچه که در آن درون میگذرد، ندارم (البته این حق را برای خود محفوظ میدانم) اما به دليل اينکه خوانندگان بدانند و دوستان بلاگر که تقاضای عضويت در اين گروه که عملاً همه کاره آن همايون خيری است و به شيوه خاص خودش اعمال قدرت ميکند بدانند که قصد ورود به چه جایی را دارند. آخرین نوشته خود را در این مورد خواهم آورد و قضاوت را به عهده خوانندگان ميگذارم که بدون اينکه جوابی از اين دوستان بگيرم یا فرصت دفاع از خود داشته باشم، بنده را از گروه اخراج کردند اينها. آخرین پیام این است:
________
"سلام خدمت همگي،
سوالی از همگی دوستان خصوصاً دستاندرکاران تصمیمگیریها و نظرسنجی ها دارم و عذر می خواهم از امیدعزیز که آنرا مجبور هستم در این تاپیک منتشر کنم چون ظاهراً نظر دادن در تاپیک موردنظر قدغن شده است و این هم از عجایب روزگار است و باید از دست اندرکاران پرسید چرا؟
"دستورالعمل انتشار نشریه" درآمده است بر اساس نظر جمعی کسانی که در آن فرم نظرخواهی نوشته بودند و گروه نظرسنجی که زحمت کشیدهاند و نظرات را جمع آوری کردهاند. ازشان ممنون هستم و هستیم. کاری به بقیه ندارم اما دست کم چند بار در مورد نوشتن اساسنامه بحث شده بود، برطبق همان بحثها و در چارچوبی مشخص نظرات خود را در آن نظرسنجی به طور مشخص آورده بودم:
"پیشنهاد میشود یک شورای سه نفره انتخابی به عنوان شورای مدیریت، کار مدیریت و سیاستگزاری و تهیه و ساماندهی فرآیندهای تصمیمگیری را برعهده بگیرد.
خلاصه شور و بحثهای این شورا باید به طور هفتگی به اطلاع عموم اعضا برسد.
انتخاب این شورا کاملاً دموکراتیک بوده و هرکس که عضو گروه فیس بوک است بتواند خود را کانديدا کند و انتخاب اعضای شورا با اکثریت نسبی انجام خواهد شد.
دوره مديريت اين شورا ششماهه باشد و در گام اول کار تدوين خط مشی و اساسنامه به عنوان اولويت مهم
شورای اول موقت در دستور کار خود قرار دهند.
اين شورا در کار نوشتن خط مشی و اساسنامه از نظرات و پيشنهادهای عموم اعضا
و داوطلبان در مهلت معینی استفاده کند.
در يک تاپيک ویژه این نظرات را جمع آوری و در شور داخلی خود قرار دهد.
و گزارشی دو هفتگی از پیشرفت کار تدوین و جمع بندی نظرات مصوب شورای مدیریت جهت اطلاع به عموم اعضا برساند.
خط مشی و اساسنامه در نهایت بعد از مدت سه ماه باید نهایی شده، به تصویب اکثریت سه چهارم کل اعضا برسد."
سوال بنده از دست اندرکاران که میگویند بابت ایده راه اندازی هفته نامه ژورنالیستها از گل خوشتر بهشان نباید گفت و ممنونشان هم هستیم، این است که عزیزان بحث مقدمات تدوین اساسنامه به کجا رسید؟ نظر شما در مورد پیشنهاد مشخص بنده چیست؟ گروه نظر سنجی آیا این پیشنهاد را به سمع و نظر جناب همایون خان خیری یا بقیه دوستان رسانده است یا نه؟ به هر حال همایون خیری عزیز را مخاطب قرار میدهم و از ایشان میخواهم نظر شفاف و صریح خودشان را در مورد پیشنهاد فوقالذکر بنده- جسارتاً و با عرض پوزش و نیز تشکر پیشاپیش از ایشان - بیان بفرمایند.
خود دوستان در نظرسنجی خودشان که آماده کرده بودند سوال فرموده بودند در بخش مدیریت که: "انتخاب فردی بعنوان مسئول ساماندهی فرایندهای تصمیم گیری" انجام بشود یا خیر؟ سوال کرده بودند که " تعیین مهلت زمانی برای رای گیری و قبول یا رد پیشنهادها" انجام بشود یا خیر؟ از گروه نظر سنجی - که نظر دادن را زیر تاپیک مرتبط با موضوع قدغن کرده است - سوال میکنم که نتیجه نظرات دوستان در این موارد مشخص و بسیار مهم چرا منتشر نشده است و چرا پیشنهادها در این مورد مسکوت مانده است (دست کم در مورد پیشنهاد خود که نوشته بودم : " پیشنهاد میشود یک زمان چهل و هشت ساعته برای رد یا قبول پیشنهادها در نظر گرفته شود." حق اظهارنظر دارم لابد). چرا فرصت تصمیم گیری درباره این موارد بسیار مهم را به وقت دیگر موکول میکنید؟ این چه جور نظر سنجی است که به مصلحتسنجی پهلو زده است؟ جناب رضا گنجی و جناب مجید آل ابراهیم، این دیگر تندروی و داد و فریاد نیست که. جسارت بنده را ببخشید به هرحال اما سوال میکنم نظرات شما عزیزان در این موارد چیست؟ به عبارت لری و خودمونی چطور شد که اینطور شد؟ دوستان دیگر خودتان کلاه خود را قاضی کنید و به بنده و دیگران هم نخواستید، نگویید. اما این دیگر چه جور تمرین دموکراسی است که نصف نتیجه نظرسنجی خودتان پریده و هیچ اشاره ای هم نشده که چه شده یا چه خواهد شد؟
ببینید دوستان، خیلی دوستانه ولی رک و پوست کنده عرض کنم. بنده نه آدم دردسرسازی هستم، نه دنبال معرکه هستم نه خوشم میآید وقت شما و خودم را بگیرم. اگر میگویید مجلس بی ریاست و دوستیم و رفیقیم و چیزی بنویسیم طبق "دستورالعمل" و حالش را ببریم و و سخت نگیریم و اوقات خودمان را تلخ نکنیم، اگر منظور از "تمرین دموکراسی" همینی است که دوستان میخواهند و این سازمانی است که عزیزان نویسنده و ژورنالیست و بلاگدار میپسندند، بنده صددرصد به تصمیم جمع احترام میگذارم اما با اجازه آن را یک شبه دموکراسی رقیق و "خودمونی" میبینم و با آن همراه نخواهم بود. حتی شک ندارم که همه نیتها خیر و نظرات دوستانه است. امیدوارم کاری کنیم که دموکراسی واقعی را تمرین کنیم. برای کارهای رفاقتی و دوستانه همیشه وقت هست و البته کسی هم منکر موفقیت در این نوع کارها نیست.
لطفاً نگویید فلانی باز عجله کرد و برنامه ها داشتیم که نیازی به قسم حضرت عباس نیست. پیش خودتان و وجدان خود داور باشید. بیایید محک بزنید ببینید ریشه مشکلات ما ایرانیان چیست؟ کمبود رفاقت است یا کمبود روحیه قانونمداری و انضباط؟ همین! زیاده عرضی نیست دوستان. خوش و خرم باشید و درکارهایتان موفق."
________
به نظر شما دکتر همايون خيری آدم دموکراتمنشی است؟ از کسانی که آنجا باند درست کردهاند و دیگران را ردصلاحیت و خفه میکنند و باز نامش را گذاشته اند "تمرین دموکراسی" جداً بعید بود. از ما که گذشت و از این نامردمیها زیاده دیده ایم. در همین وبلاگ خود مینویسیم و منت هیچکس هم نخواهیم کشید. امیدوارم روزی خود این دوستان بفهمند که به چه کژراههای افتادهاند و با نام و آبروی خود بازی میکنند، البته اگر داشته باشند. یک دهم همین بلا به سر خودشان آمده بود، الان زمین و زمان را به آتش کشیده بودند.
با آرامش به سر کار خود می روم و به این جماعت نادان میخندم و امیدوارم آنها روزی با زندگی در غرب و در میان غربیان - که تندترین حرفها را به هم میزنند و باز با هم کار میکنند - بعد از چندسال هم که شده، کمی متمدن بشوند.
پينوشت: واکنش مهدی جامی به این نوشته: "بهترین کاری که ایرانی ها در داخل و خارج می توانند کرد خاصه آنها که در رسانه دستی دارند این است که باب مشارکت را باز کنند و باز نگه دارند و راههای ارتقای آن را جستجو کنند و پایداری بخشند. امیدوارم آنچه پارسا نوشته سوء تفاهم باشد و بزودی به جمع بازگردد. شروع کردن کار اصلا سخت نیست. ادامه دادن اش سخت است. باید مراقب بود تنش ها کار را متوقف نکند. راهش هم این است که راه نقد فکر شده باشد و باز باشد و باز بماند."
Labels: جامعه, رسانه, هفتهنامه روزنامهنگاران