کوتاه از انتخابات (۳)
فکر میکنم کاندیدایی که خود خامنهای شخصاً دوست دارد رئیس جمهور شود بیش از اینکه سعید جلیلی باشد، علی اکبر ولایتی، یار غار و همیشگی اوست.
الف) ولایتی دوست قدیمی و وفادار به خامنهای است.
ب) نظرات ولایتی در حوزه تاریخ معاصر (اسلامی دانستن نهضت مشروطه و به بیراهه رفتن آن توسط روشنفکران، در بحران بودن غرب، بیمار متولد شدن جریان روشنفکری) دقیقا با نظرات رهبر از قدیم همسویی دارد و حتی از دید خامنهای ولایتی احاطه بیشتری در حوزه نظر و سخنوری و جریان سازی دارد (از دید رهبر) تا جلیلی که نه شلوغ بازیهای احمدی نژاد را در سرگرم کردن و جذب جوانان دارد نه غیر از چسباندن چهار واژه "فرصت"، "ظرفیت"، "سازوکار"، "گفتمان انقلاب اسلامی" به همدیگر در نطقهای خودش کار دیگری بلد است. همینطور نظریه پردازی ولایتی در دیگر حوزه ها، غیر از اینکه ولایتی ملایم تر است از دیگر اصولگرایان و مقداری هم به هاشمی نزدیک است.
پ) امسال رهبر در
سخنرانی مهم نوروزی خود در مشهد در میان همه تهدیدها اشاره عجیب و مثبتی به فرانسه داشت. چند روز پیش هم ولایتی برای اول بار
دیدار ویژه خودش را با سارکوزی و مقامات ارشد فرانسه سر سال ۱۳۸۶ برملا کرد و شرح داد، به نظر میرسد که هر دوی این تحولات همسو و شگفتی آفرین، سیگنالهایی هستند هم به دنیای بیرون و هم به هواداران که راه گفتگو کامل بسته نشده.
ت) تا این لحظه در اردوی اصولگرایان، ولایتی بیش از هر کس دیگر در مجموع آماده تر، هوشمندتر و با برنامه تر نشان داده (منهای محتویات برنامه ها)
دیدگاه اصلاح طلبان، جدی گرفتن حضور ولایتی و دیالوگ با او باید باشد نه درگیر شدن با جلیلی که اثر معکوس دارد و تبلیغ برای او خواهد شد. اگر کار به دور دوم بکشد (که احتمالا چنین خواهد بود) رقابت با ولایتی آسانتر از جلیلی است.
فکر میکنم که رهبر در عین حال نمیخواهد با اعلام حمایت آشکار از ولایتی بسیجیان را (که بیشتر جلیلی چی هستند) برنجاند و برای همین امسال کدّهای آشکار و نیمه آشکار در هنگام تبیین "معیارهای یک رئیس جمهور اصلح" نمیدهد، هر چند که خیلی زیر پوستی هوای ولایتی را دارد.
Labels: سیاست