كانادا و تقابل با ایران
تحلیل حسین علیزاده دیپلمات مستعفی جمهوری اسلامی، تحلیلی است دقیق و درعین حال شاید كمتر از زاویه دید خود محافظهكاران كانادا به ماجرا نگاه شده.
گمان میكنم محافظهكاران كانادایی دنبال تاثیرگذاری بر انتخابات آمریكا هم هستند كه پیوندهای ارگانیكی با محافظهكاران جمهوری خواه دارند و خیلی مایل هستند كه آنها انتخابات را ببرند،
علاوه بر آن در دوران هارپر، سیاست خارجی كانادا تغییر چارچوب پیدا كرده و كمكم دارد بیش از هرچیز آمریكاییتر میشود: حضور گسترده در در عرصه های بین المللی نه لزوماً به منطور صلحبانی بلكه با هدف نظامیگری و كمك به انجام ماموریتهای موسوم به صدور ارزشهای غربی (صدور دموكراسی، باز كردن فضا برای اقتصاد بازار و ....) هرچند اینها را با ملایمت و آهنگی كند و دامنه ای محدود شروع كرده اند، فضای حاكم علیه ایران را مناسب دیده اند كه در این زمینه ابتكار عمل مناسب را در دست بگیرند. بیش از هرچیز هارپر به ابزار توجیه برای تقویت قوای نظامی خود احتیاج دارد نه لزوماً تنها برای ایفای نقش ژاندارم جهانی بودن، بلكه برای محافظت از منافع خود كانادا در شمال اینكشور و منافع سرشار در قطب شمال كه محل اختلاف نظر است و پتانسیلهای زیادی برای درگیری در آن مناطق خصوصاً بین كانادا و روسیه یا حتی آمریكا هست. اینگونه ابتكار عملها و ژستها در عرصه جهانی برای توجیه بیشتر مالیاتدهندگان كانادایی جهت خرید اسلحه و تجهیز بیشتر ارتش كانادا هم هست. یكنوع برنامه ریزی استراتژیك در دراز مدت.
محافظهكاران كانادا هم مانند آمریكا برای پیوند با اسراییل علل دینی آخرالزمانهای خودشان را هم دارند. علاوه بر اینكه مهاجران اسراییلی در كانادا هم حضور دارند و لابی آنها در سالهای اخیر بتدریج تقویت شده است. بحران موجود هسته ای جایی است كه هرسه لابی نفت، یهودیان و اسلحه آمریكا را در مقابله با ایران با هم همراه و هم رای كرده است، اكنون دولت كانادای محافظهكار هم میكوشد در این "تقسیم وظایف" نقشی فعال ایفا كند و لذا از آمریكا هم موضع سرسختتری نشان میدهد.
در كنار همه اینها، حاكمان جمهوری اسلامی - در عین اینكه در ابعاد حقوقی مساله هستهای صاحب حق هستند - باید زنگ خطر را بیش از پیش جدی بگیرند و با كشورهای غربی همكاری جدی كنند، فضا دارد بسمت خطرناكی پیش میرود و بارها گفته شده كه مساله مساله موجودیت خود ایران است نه حتی حفظ نظام.
Labels: سیاست