آرام باشیم!
حرفهای گفتنی باشد برای بعد، عجالتاً این چارجمله عرض میشود.
آدمهای احساساتی که ما را به اين روز نشاندند و با شلوغ بازی نميگذارند چار نفر آدم - که کمی اين شانس را دارند دور از هياهو اندکی فکر کنند - چار کلمه حرف حساب بزنند، دوباره ريخته اند وسط و دارند همديگر را جروواجر می دهند و دعوا سر این است که آیا امروز شکست خورديم يا شکست نخورديم!؟!! بابا جمعش کنید این بساط دل بهم زن عصبیت ناشی از دیسپلیسمنت و خالی کردن دق دلی را. مردم کتکش را خوردند، دعوا را اینها در دنیای مجازی دوباره راه انداختهاند.
الان اصلاً موقع قضاوت و تحلیل نیست اما به نظرم اين "بچه خرده های" * دنیای مجازی و کسانی که سوار موج احساسات شدهاند یا فرصت طلبانه دنبال ماهیگیری از این آب گل آلود هستند وقتش است که به اشتباهات خود پی ببرند، کنار بکشند يا دست کم شلوغ نکنند، مجال بدهند ديگران هم حرفشان را بزنند. وقت آن است که ما هم اندکی گوش بدهیم به حرفهای کسانی که سالهاست پیگیر سیاست هستند. سیاست مثل خرید ماست دامدوشان از سوپر دریانی سرمحل نیست. هم فن و علم است هم متکی است به تجربه که آسان هم بدست نمی آید. "متاسفانه" تجربه پیران و علاقمندان علوم سیاسی، در سیاست بیشتر و نظراتشان اصلح است و دوستان عزیز کتک خورده یا نخورده همه لازم است به این فکت توجه کنیم.
بگذاریم باتجربه تر ها کسانی که در داخل ایران هستند و اسیر احساسات هم نیستند، حرفشان را بزنند و با برآیند نظرات الیت حرکت کنیم و از هرگوشه ای صدای ناجور درنیاوریم. اينطوری لااقل تعداد کمتری سيدعلی خامنه ای خواهيم داشت.
الان زمان این است که همه به احترام کتک خورده ها و دوستانی که ایثارگرانه رفتند در این تظاهرات، کلاه از سر برداریم و فعلاً امروز تحلیل نکنیم. بعدش هم همانطور که چند بار نوشتهام طرحی نو باید. ادعایی هم ندارم، اینکار کار من نیست، درست یا غلط ایده هایی میدهم اما گاهی اشتباهات را هم میبینم و نمیتوانم ساکت بنشینم و خودم را به خاطر خودشیرینی با جمع و نشکستن دل دیگران، همراه موج کنم. آنچه را از حقیقت که با عقل ناقص خودم می فهمم هیچگاه فدای مصلحت نخواهم کرد. برای همین هم هست که بلاگداری وجیه المله نشده ام گرچه اثرگذاری خود را دارم. باری به قول شیخ شجاع کروبی حالا ما از خودمان اینقدر تعریف نکنیم که خائفم وقت اجازه نده(!)، اگر هم چنان مغرور هستیم که حقیقت تلخ را نمیخواهیم یا نمی توانیم بشنویم، یا با یک حرکت خیابانی میخواهیم تهران را به پاریس تبدیل کنیم، باید فکری جدی به حال این سو تفاهم ذهنی بکنیم.
دوستان تظاهرکننده! همگی خسته نباشید، پاینده و سرافراز بمانید.
* "بچه خرده" واژه رايج همدانیها و اراکیها است.
پینوشت: با اینکه ماجرای اسب تروا دغدغه اصلی در این نوشته نیست و این کار خطا هم البته مزید بر علت شده، کنجکاو شدم ببینم ماجرا چه بوده، نيازی به هوش و فراست زيادی نیست که متوجه شويم تئوری اسب تروا از ابداعات جناب ابراهيم نبوی به شهادت نوشته خودش در جرس بوده است. (*) باری قصد مچ گيری نيست محض اطلاع عرض شد.
Labels: پیام, جنبش سبز