چه باید کرد؟
اشاره: مقالهای که برای نشريه روزنامهنگاران ايرانی بدعوت مهدی جامی نوشتهام. کليه مقالات را در اينجا بخوانيد: (+)


الف) ما یک دشمن بیشتر نمیشناسیم و آن هم استبداد دینی است که چنین فاحش و بلکه فحاش و خشن و سرکوبگر عرض اندام میکند، به قاعده بازی ناعادلانهای به نام انتخابات در چارچوب نظارت استصوابی خودش هم پایبند نیست و با وقاحت تمام تقلبی آشکار میکند و رای ملت را به هیچ میگیرد، آدمکشی میکند و به گردن دیگران میاندازد، نیروهای مدرن و آزادیخواه که هیچ، هرآنکس را که به این حرکت زشت، وقیح و نکبت بار که تحت لوای قرائت فاسد، فاشیستی و سراسر دروغ از دین انجام میشود، اعتراض کند، مورد هجوم و حمله قرار میدهد. این نظام دشمن آزادی، عدالت، حقوق مسلم و اساسی ملت، عزم و منافع ملی، دین و اخلاق است و باید با درایت و تدبیر و حتیالامکان بیخشونت اما به قاطعیت جلویش ایستاد. اتمام حجتی بود و با از بین رفتن این آخرین فرصت به نظام برای اصلاح از درون، دیگر زمان تعارف و مجامله به پایان رسید. لذا همه نیروهایی که ضد استبداد هستند اهل هر مسلک و هر مشرب سیاسی که هستند همه درمقابل استبداد واحد ایستادهاند و لازم است تمام تلاش خود را صرف حفظ انسجام و اتحاد علیه دشمن مشترک همه آرمانها بنمایند. ما نه هوادار خشونت هستیم نه طرفدار براندازی ناگهانی حکومت، ما طرفدار جنبش سبز و تغییر رفتار جدی حاکمیت (چه باک اگر این تغییر به تحول و جابجایی تدریجی در حکومت هم با لحاظ شدن آلترناتیو مناسب بینجامد) و تسلیم استبداد به اراده ملی هستیم و در این راه مصمم و استوار خواهیم ماند. منصفانه مختصر خوبیهای این نظام را هم باید دید اما رفتار استبداد و فاشیسم را نباید هرگز فراموش کرد. این نکبت انتخابات به آب هفت بحر هم پاک نخواهد شد. آنرا هیچگاه فراموش نکنیم. همین خود بزرگترین و بهترین روش برای مبارزه مدنی است.
ب) جنبش سبز و مدنی مردم بعد از انتخابات یک جنبش بدون خشونت، فردگرا و مبتنی بر خودآگاهی همه شهروندان در هماهنگی و اطلاع رسانی بود. انقلاب تکنولوژیک در ارتباطات و فرهنگ سازی ولو بطور ابتدایی در ژورنالسیم شهروندان عادی (با شعار هرنفر یک رسانه) بروز پیدا کرده است، تکنولوژی به مدد جنبش آمده است اما این کافی نیست. امروز بیش از هرزمان نیاز به حضور یک رسانه واقعاً ملی و برخاسته از متن جامعه و جنبش احساس میشود. بدون افتادن در دام منابع غیر ایرانی و بدون غلطیدن در حلقه فرقهگرایی و اپوزیسیونبازی، رسانه ای متکی به کمکهای محدود توده های مردم داخل و خارج از کشور و با سیاست تکثر و مدارا و شنیدن همه صداها و از همه مهمتر با مشارکت جدی فرد فرد شهروندان در کار تولید رسانهای و اطلاع رسانی باید راهاندازی شود. حرف در این مقوله زیاد است و امیدواریم که تلاشها در این زمینه اینبار به ثمر برسد.
پ) اتحاد و انسجام در کنار تکثر حرفی است که باید روی آن تاکید شود. همه گروه ها و احزاب و سلایق سیاسی اگر قائل به مقابله با استبداد از طرق غیرخشونتآمیز و طالب استراتژی گام به گام و مقاومت نامحدود در برابر خواستههای محدود باشند، همه حق دارند بیایند و تبلیغ و فعالیت کنند. اتحاد و انسجام هزار حسن دارند و حتماً باید آنان را پاس داشت. الان زمان، زمان درگیری و اختلاف نظر نیست. بیاییم همه حول مشترکات جمعی و نه اهداف یک گروه خاص جمع شویم و خواستهمان دموکراسی گام به گام باشد، در هنگام رسیدن به دموکراسی زمان برای نقد همدیگر و باز کردن اختلاف نظرها هست. درها باید بروی همه نیروها حتی کسانی که با دشمنان ایران همکاری کردهاند اما از عملکرد خود نادم و پشیمان هستند، از هر گروه و دسته که باشند، باید باز باشد. خصوصاً جنبش دینی مبتنی بر قرائت رحمانی و حداقلی از دین حتماً باید دست در دست جنبش سکولار داشته باشد. ارزشهای دینی مدرن را پاس بداریم و آنها را تقویت کنیم.
ت) همه ایرانیان در هرکجا که هستند باید بخشی از دارایی خود، بخشی از وقت و توان و آگاهی و دانش خود را صرف تعاون و همیاری به جنبش کنند. باید مداوم و مستمر کار کرد و از مشکلات و نیز از دیو پوشالی استبداد نهراسید. کار ما آگاهسازی و آگاهیرسانی است. امواج رسانهای و آگاهیبخش چون امواج دريا هستند سالها بعد این امواج، صخرههای استبداد را بهآرامی خواهند فرسود و عقب خواهند راند. هرچند راه درازی در پیش داریم اما ایده تشکیل کنفدراسیون همبستگی بین ایرانیان را جدی بگیریم و در این راه قدم برداریم.
قول بدهیم که هیچگاه کنار نکشیم و ناامید نشویم. با هم مهربان باشیم، اعتماد کنیم و به همدیگر یاری برسانیم. اگر چنین کنیم و شرمنده تاریخ نباشیم که دیگر نیستیم، پیروزی هم نزدیک خواهد بود
Labels: سیاست