عدالت خامنهای
بدون تعارف سخنرانی دیروز خامنهای نشان داد که او از چارچوب پایبندیهای شرعی یک فقیه - که خامنهای از اول اصلاً فقیه هم نبود - به عدالت خارج شده است. این شرط، شرط اصلی ولایت فقیه در قانون اساسی است. خامنهای از عدالت خارج شد و ولایتش قانوناً، شرعاً و عرفاً به طور عام مستقل از عدم کفایتش در حل بحران و توانایی او در رهبری جمهوری اسلامی، محل تردید است.
خامنهای صدای چند میلیون ایرانی در خیابانها را نشنید و آنها را با "اردوکشی فلان کاندیدا و بهمان نامزد" تحقیر کرد. رهبری که صدای چند میلیون انسان را در خیابان نشنود، حتی اگر اینها به فرض محال طبق آمارهای دروغ انتخاباتی در اقلیت باشند، شایستگی رهبری بر ملت ندارد. سید علی خامنهای نشان داد که حتی تقوای لازم برای خودداری از بیان سلیقه شخصی خود تا اتمام بررسی شورای نگهبان را هم ندارد (هرچند که همان شورا هم معجزه قرار نبود بکند) و باز خود را به میان معرکه انداخت. این رهبر هیجانزده و بیفکر، خودشیفته و مست پیروزی خدعهآمیز به چه کار میآید؟ رهبری که کشتارها را به گردن کاندیداهای معترض بیندازد و دستور رسیدگی هم ندهد یا پیگیری نکند آیا عادل است؟
زمانی این تشبیه بین دوستان بود که خامنهای چون داور فوتبالی است که در دقیقه نود و دو اعلام پنالتی به نفع تیم محبوبش میکند و بعد خودش پشت توپ میایستد و ضربه پنالتی را خودش هم میزند. اینبار خامنهای خودش هم کامل از اول تا آخر هم بازی میکند و هم داوری، از هرکس که خوشش نیاید به خط نگهدار اعلام میکند که آفسایدش را بگیرند. خودش این و آن را اخراج میکند، گلهای خورده تیم خودش را صفر میکند و گلهای زده را دو برابر میکند، هم بازیکن است هم داور هم ناظر فیفا هم رییس فدراسیون هم سرمربی هم گزارشگر هم رییس باشگاه هم رییس پلیس میدان هم مسوول نورافکن ها، هرچه هست اوست(!)، با اینهمه او بازهم قانع نیست، تماشاچیان را که به روند بازی معترض هستند دستگیر میکند، گروههای فشار و فداییان افراطی خودش، مردم را در استادیوم میکشند و او بعد از چند روز تنها بدروغ و مصلحت دلش بدرد می آید و اما کاری نمیکند و در پایان هم همه تماشاچیان را به زور باتون از استادیوم و خیابانهای اطراف متفرق میکند و نام این را می گذارد وحدت ملی و پیروزی بزرگ و تودهنی به دشمن. چرا؟ چون که هدف شرکت در این مسابقه جوانمردانه و عادلانه بود!
چه بد و غیراخلاقی و بالتبع غیر دینی است کسی که ادعای تشيع داشته باشد و به نام امام زمان عوام فريبی کند. او به نام دين و امام زمان روضه هم ميخواند و با رياکاری و دروغ، گريه و بغض تحويل مردم عامی و حساس به عواطف دینی ميدهد و مظلوم نمايی ميکند. غیبت و ظهور، ارکان مهم مهدویت را هم اینها با طرح دروغ "مدیریت و پشتیبانی امام زمان" به هم ریختند و همچنان خودشان را با وقاحت، پرچمدار تشیع میدانند. اگر هر کار ما بکنیم چون قدرت با ماست، موفق است و امام زمان هم تایید میکند و بلکه مدیریت هم میکند، دیگر اصلا چه حاجت به ظهور آن امام در فرهنگ شیعی؟ تقدیس قدرت به این سبک بسیار مذموم است، آیا اصلاً فاشیستی تر از این هم هست؟
خامنه ای رسماً به دنبال دست گرفتن پرچم فاشيسم دينی و اعلان جنگ با دنياست. فکر نکنیم که اینها دنبال مصالحه با دنیا هستند. در صورت ادامه وضع موجود، رویارویی با غرب حتمی است. خامنه ای در باز کردن یک پنجره هم بخل می ورزد چه برسد به درهای کشور. اجازه به وزش نسیمی اندک از آزادی و مختصر هوایی تازه، روز مرگ فاشیسمی است که آقایان درست کردهاند. راهی است بی بازگشت برای آقایان، هرچند از دید من هنوز جا برای بازگشت هست اما رهبر چنین فکر نمیکند و مست خدعه ای است که به کار بسته و رای ها را جمع کرده و به خیال خودش به خیلیها تودهنی زده!
علی خامنه ای کاری کرد که غير سياسی ترين آدمها هم فغانشان از او به هوا رفت و همه سیاسی شدند. عادی ترین مردم دارند ده برابر امثال من که پیگیری سیاست (و نه فعال سیاسی بودن) علاقمندی شخصیشان بود، حرص و جوش میخورند. همه فعال هستند و غوغایی است در میان ملت.
اعتقاد دارم مردم ايران در يک گذرگاه تاریخی حساس و مهم قرار دارند، ما نميتوانيم و نبايد از مردم داخل کشور تندتر شويم و لازم است اجازه بدهیم آنها تصمیم بگیرند. اما معتقدم که کوتاه آمدن در مقابل خامنه ای امروز هزينه های بسيار زياد و شايد جبران ناپذيری را به کشور وارد خواهد کرد.
شخصاً از این آدم برای همیشه منزجر شدم و قطع امید کردم (مگر اینکه تا ساعات آینده معجزه ای رخ بدهد!). نفرین علی و فرزندانش و پرچمداران خط سرخ علوی و لعنت ابدی شهدای راه آزادی و استقلال این سرزمین باستانی بر تو باد حضرت آقای خامنهای، اگر مردم را به گلوله ببندی.
" فقيه، اگر يك كلمه دروغ بگويد، يك قدم بر خلاف بگذارد، ولايت ندارد." (آیتالله خمينى، صحيفه امام، ج11، ص306)"با هرگونه انحراف فكرى يا عملى، شخص به صورت قهرى معزول است و پيش از آنكه مردم به عدم صلاحيّت وى رأى دهند، خود بهخود ساقط مىشود و البته مردم هم بايد قدرت را از دست او بگيرند." (آیتالله خمينى، صحيفه امام، ج11، ص306)*
* سپاس از دوستی که این اشارات صریح را فرستاد.
Labels: سیاست, ما و انتخابات