اشاره: دوست عزيز و گرانمایهام مسعود در بخش نظرات نوشته قبلی نظرش را نوشته است آن را اينجا بازنشر ميکنم. کلاً برای دوستانی عزیز مانند مسعود که این رسانه حقیر متعلق به خودشان است، اما دیگر دوستانی بلاگدار که در ایران هستند و پشت فیلتر گیر کردهاند یا به هرصورت امکان نشر نوشته هایشان نیست، بر طبق پیشنهاد خوبی که نیکآهنگ مطرح کرده، اگر مایل بودند نوشته خودشان را با به من یا دوستان دیگر که داوطلب هستند، ایمیل کنند تا منتشر شود. توصیه میشود که دوستان نوشته های خوب را در وبلاگهای یکدیگر با دادن لینک به نویسنده کپی کنند. شرایط اضطراری است و باید بطور جدی همیاری کرد. نکته دیگر اینکه اگر نرسیدم به کامنتها جواب بدهم، دوستان در این اوضاع بحرانی و پرحادثه به بزرگواری خودشان ببخشند. لطفاً از توهین و تهدید خصوصاً نسبت به فرد غایب در بخش نظرات بپرهیزید که متاسفانه مجبور به حذف آنها خواهم شد (ضمناً اینجا پورحسین هم نداریم که برای بلاگدار غایب حساب وقتها را داشته باشد!)
بازی برد-برد یا باخت-باخت؟
___________________
نویسنده: مسعود
من هم همچون مهندس موسوی رسانه ندارم، این است که گفتم توی وب لاگ شما چیزی بنویسم تا بلکه کمی آرام بگیرم،
پارسا جان تو که شطرنج باز قهاری هستی، فکر کنم این وضعیت را بهش آچمز میگویند، هر چه هست صفحهٔ شطرنج ما یک شاه بیشتر ندارد در مقابل کلی پیاده، توی این مواقع، باید وزیر به وزیر کرد تا از این وضعیت خارج شد. گذشته از مشروعیت و عدالت که به نظرم دیگر در مورد شاه صفحهٔ ما موضوعیت ندارد، بازی باید به سمتی برود که برد - برد به نظر برسد، چون اگر فردا مردم به خیابان بریزند، و حتا اگر گلوله ای شلیک نشود (که دعا میکنم چنین شود) باز عاقبت بازی باخت-باخت است البته در کوتاه مدت.
دیدم اگر جای شاه شطرنج مان بودم، وزیرم را با وزیر مقابل از صفحه خارج میکردم (احمدی نژاد در مقابل موسوی، کروبی و حتا رضایی). البته چند فرض تقریبا محال مطرح است: ۱. شاه خودش صحنه گردان است، و نه مصباح و احمدی نژاد و دار و دسته اش، ۲. هنوز مشاورین دلسوزی دارد، همچون لاریجانی، حداد، و حتا مهدوی کنی که نتیجهٔ بازی باخت باخت را برای او تشریح کنند.
این یک سناریو برد-برد است. احمدی نژاد با پس گردنی مجبور میشود به خاطر وحدت و احترام به ولایت، با قلبی شکسته و مظلوم نمایی کنارهگیری کند. اعلیحضرت با پیامی او را تا مقام مالک اشتر بالا میبرد (شهید مستعفی بهترین عنوان است)، با رایزنی و تهدید همزمان از موسوی و کروبی میخواهد که آنها هم کناره گیری کنند، وگرنه در شورای نگهبان رد صلاحیت خواهند شد، سپس اعلام انتخابات مجدد میشود، با چند تا مترسک جدید، این بار مردم تحریم میکنند، و باز ما تقلب میکنیم (این بار شاید ۵۰ میلیون به ولایت رای بدهند) ولی مردم اهمیت نمیدهند چون این بار به آنها توهین نشده فقط به تاراج رفته اند که خوب تازگی ندارد.
این تنها راه برون رفت از این بحران است، من به شخصه به مهندس ارادت داشتم و این ارادت بیشتر شده ولی او هم باید هزینه کند تا ملک و ملت بر باد نرود.
در هر صورت جمهوری اول دیگر تمام شده است. بوربنها برگشته اند و ناپلئونی هم در کار نبوده است. از دید آنالوژی تاریخ اسلام هم فکر میکردیم که اینها را میتوان در کاسه مامون و هارون گذاشت، ولی انگار دارند، نقش حجاج و مروان را تمرین میکنند، مبارک باشد...
Labels: سیاست, ما و انتخابات