صبری که بر دارد
اشاره: شبانگاه است و فردا عازم مسافرت هستم. کارهايم همه مانده، عملاً از چند روز گذشته نه توانستم سرکار بروم (مرخصی گرفته بودم) و نه توانستم همه کارهای عقب افتاده خودم را انجام دهم که پیگیری انتخابات کاری تمام وقت و شاق بود و واقعاً خسته شدم. واقعاً از این همه حجم خبر و تحلیل و تولیدات رسانهای وقتی نمیماند که آدم دو کلمه چیز بنویسد.
با خبرهایی که از اینور و آنور می رسد عملاً کار احمدینژاد در همین خیابانها تمام است و گل آخر را هم دیروز در اهواز خورده است. گفته میشود که نظرسنجی ها حتی نشان از برتری موسوی در دور اول دارد. هرچند که این نظرسنجی ها همیشه نادقیق بوده اما ظاهراً آقایان در سپاه هم این آمارها را تایید میکنند. البته شخصاً اینقدر خوشبین نیستم و امیدوارم که کار دعواها و رقابتهای درون نظام در کنار انتخاباتی چنین حساس به جاهای باریکی نکشد که جداً موجب نگرانی است. هنوز کار تمام نشده و مبادا که گمان کنیم دیگر احتیاجی به رفتن پای صندوقها نیست.
به هر حال همین گردش مسالمت آمیز قدرت اگر اتفاق بیافتد، در این شرایط می تواند دموکراسی نیمبند و اسیر استصواب و هزار نوع تزویر و حقه ما را مستحکمتر کند و کمکی خواهد بود برای عقب راندن بیشتر استبداد. آیا حاکمیت به انتخاب ملت احترام خواهد گذاشت؟
از دوستانی که اینجا کامنت گذاشتند و متاسفانه بدلیل سرعت سرسام آور تحولات انتخاباتی فرصت نشد با هم بحثی کنیم، بسیار سپاسگزار هستم و عذرخواهی میکنم. چند روزی نیستم و عملاً نمی توانم در مورد انتخابات چیزی بنویسم مگر اینکه فرصتی دست بدهد در هنگام مسافرت، باز به مختصر مطلبی به هنگام ضرورت اشاره خواهم کرد. بعدش همه چند روزی باید برویم استراحت و دست از سر وبلاگنویسی برداریم.
سپاس!
Labels: سیاست, ما و انتخابات