حاشیههای مناظره میرحسین و احمدینژاد
الف) میرحسین آماده نبود نه از نظر انسجام فکری نه از نظر کلامی (فقط چند سرتیتر را نوشته بود)، مرتب هم میخواست حرف خود را درست کند و روان حرف نمیزد و نطقش پردست انداز بود. اساساً موسوی در هر دو جمله یکبار میگوید "باصطلاح" و هرسه جمله یکبار میگوید "چیز". واضحاً این ریزهکاریها در مناظره مهم است. به تشبیه، کار مناظره هم مانند گلف است هم شنا هم تیراندازی هم شطرنج، موسوی فقط آخری را داشت و آخر سر هم مانده بود با کاغذهای خود چکار کند.
ب) ميرحسين انرژی نداشت، نفس نفس ميزد و حرفهايش را ميجويد. کند و آهسته حرف میزد. سرعت در اینجا هم مهم است و در زمان محدود میشود حجم اطلاعات بیشتری داد و موضوعات بیشتری را به چالش کشید. میرحسین فارغ از کندی و عدم تاکید روی کلمات و عبارات مهم، حرفهای خوب خود را هم جویده جویده میزد و نصف نیمه رها میکرد. میرحسین پیر شده است و صرفنظر از دگم بودنش، آدمی باشخصیت و خواستنی است و به گمانم از خاتمی هم جذابیت بیشتری دارد، اما در حرف زدن و نطاقیت ضعیف و منق منق کردنهایش، واقعاً اعصاب آدم را خرد میکند. لهجه شیرین ترکیاش خوب است (ترکها و آذریهای دلاور تاج سر بنده هستند، نیایند در این وبلاگ را از جا بکنند حالا، بنده خودم هم یک رگ ترکی قراگوزلو از سمت مادربزرگ مادرم دارم) اما واقعاً گمان کنم لهجهاش غلیظتر شده نسبت به بیست سال قبل و مثلاً "خصوصیسازی" را نمیتواند درست ادا کند. این چیزها مهم هستند به خصوص که گوینده هی بخواهد به عقب برگردد و تلفظ ها را درست کند!
پ) میر خوشاخلاق، جوابهای احمدی نژاد وقيح و دروغگو و بیهویت را درست نداد، چون درست يادداشت برنميداشت. چندين مورد بود که میتوانست با دو سه جمله، جواب هرکدام از موارد را بدهد. چند مثال: در مورد خانمی که سوار اتوبوس شد باید حتماً جواب میداد که او هنرپیشه نبود و این فقط ده ثانیه زمان میبرد. در مورد تماس تلفنی نمایندگان متحصن با کنگره آمریکا که مرغ پخته را هم به خنده وامیداشت، میرحسین باید جواب میداد که چطور چنین چیزی امکانپذیر است و بعد میگفت چه ربطی به او دارد؟ در مورد سیاست خارجی باید حتماً دست به ضد حمله میزد و اشاره به دروغگویی احمدی نژاد به غم انگیز بودن عدم استقبال شیراک از خاتمی میگفت، باید به اینکه گفت به محصولی گفتم: "بذار کنار و پاشو بیا در دولت"، می گفت چه چیزی را باید کنار بگذارد و آیا محصولی ثروت خود را بخشیده؟ میرحسین وارد جزییات نشد حال اینکه بدون اینکه وارد دامهایی که احمدی نژاد برایش پهن کرده بود بشود، باید در جاهایی جواب مناسب را میداد و موی دماغ احمدی نژاد میشد، میرحسین می توانست به راحتی بگوید آقای احمدی نژاد از این حجم عظیم انتقاد علیه شما که میگویید لیست کرده اید و تیتروار آوردهاید اگر ده درصدش هم درست باشد وای بر شما! متاسفانه میرحسین با جنتلمن بازی و حواس پرتی در جواب دادن، فرصت های زیادی را از دست داد.
ت) میرحسین از روی شرم با احمدی نژاد غیر از زمانی که در بخش پایانی ناراحت شد و بهش گفت چرا تهمت میزنی و ما مسلمان هستیم، هیچگاه با احمدی نژاد چشم در چشم نشد و در مقابل احمدی نژاد با پررویی مرتب به او حمله مستقیم کرد و گفت که من دلم برای شما میسوزد. چشم در چشم شدن میرحسین لازم بود و باید زودتر از این انجام میشد. میرحسین تحت تاثیر جوسازی اولیه احمدی نژاد قرار گرفته بود که او در موضع مظلومیت است و بهش از همه طرف حمله شده است و شاید برای همین بهش حملات درست حسابی شخصی برای نشان دادن اینکه دروغگوست، نکرد. میرحسین میتوانست ازش بخواهد که موارد و آمارش را در مورد اقتصاد که ادعا میکند، نشان بدهد -هرچند شک دارم خود میرحسین آمادگی داشت که جواب آمار را با آمار بدهد- متاسفانه آمارهای اقتصادی در این ماجرا (پاشنه آشیل احمدی نژاد) مورد بحث قرار نگرفت غیر از اشاره به تورم بیست و پنج درصدی و بحث ۵/۲ برابر شدن حجم نقدینگی.
مردم ساده دل جاهای دورو نزدیک، در عین دوست داشتن حقانیت و مظلومیت، برایشان سفت و سخت بودن و نطاق بودن هم مهم است. ما پیش زمینه داریم در موضوعات و وقتی میرحسین اشاره ای نصف و نیمه به موضوعی میکند تا ته خط را میدانیم و بر این اشاره او درود میفرستیم، اما دیگران ممکن است خبر نداشته باشند یا فراموششان شده باشد و در عین حال شل بودن و کندی میرحسین نشان دیگری میشود از ناآماده بودنش و باعث تاسف است که اعضای تیم او درست کار نکرده بودند و مناظره را مانند خودش (درست برخلاف حریف) جدی نگرفته بودند.
کاری که می توانند بکنند به بیانیه دادن ها و تاکیدات روی دروغ های احمدی نژاد ادامه بدهند و از کلی گویی پرهیز کنند. انتقاد از سیاستهای غلط احمدی نژاد به جای خود، هرکدام از این موارد دروغ و تهمت و افترا همه قابل پیگرد و پیگیری هستند (حتی اشاره به اینکه آوردن اسم دیگران و تهمت زدن به آنها کاملاً غیر قانونی و خلاف قواعد خود مناظره است که در ابتدای تیتراژ تلویزیونی آن هم تکرار میشود!)، کمپین و مناظره یعنی همین و باید روی این چیزها مانور داد و حسابی سروصدا کرد. خیلی از موارد باید پرورده شده و بدست تیم کروبی و حتی رضایی برسند تا از فرصتی که کروبی و رضایی دارند درست استفاده شود. حال که احمدینژاد دارد از بازی سه نفر به یک نفر استفاده میکند در جهت مظلوم نمایی، چرا نباید از ظرفیتهای پنهان این بازی استفاده کرد؟!
در کل مناظره را در مناطق دورافتاده و کسانی که دنبال پیداکردن دزد و مفسد اقتصادی هستند، به سود احمدینژاد ارزیابی میکنم (البته امکان ضدحمله هم برای اصلاحطلبان هست و به این شیاد نباید امان داد و رحم کرد) در عین حال در طبقه متوسط و خصوصاً کسانی که مردد به رای دادن هستند، یک حرکتی جدی راه خواهد انداخت که دعوا اینبار جدی است و کار همانطور که میبینیم دیگر دارد به جاهای باریکی در داخل نظام میکشد، به گمانم این مناظره خیلی روشن کرد که دعوا برسر چگونگی ادامه کار در تعامل با غرب و نحوه ادامه حیات جمهوری اسلامی است و ماجرای تورم و بیکاری و حتی مفاسد اقتصادی در اولویتهای بعدی هستند، حرفهایی که مطرح شد در سی سال حیات جمهوری اسلامی بیسابقه بوده است.
Labels: سیاست, ما و انتخابات