امان از "اكتبر سورپرایز"!
تنش میان ایران و آمریكا كاملاً جدی شد. چه ایران دروغ بگوید چه آمریكا هردو احتمالاً این ماجرا را با هیاهو و جنجال پیش خواهند برد برای اینكه این نبرد را در عرصه دیپلماسی عمومی نبازند. دقت كنیم كه آمریكا از همین الان سریع ماجرا را با ضمیمه "دوستانمان را در جریان جزییات توطئه خواهیم گذاشت" در این مسیر پیش میبرد. هنوز چیزی نشده آمریكاییها در مسیر "تحریم مجدد" قاسم سلیمانی و سپاه قدس و غیرذالك گام برمیدارند. ماجرا قدری بوی ماهی گندیده میدهد. انگار كه آمریكا لجش گرفته است از كارهای امنیتی كه قاسم سلیمانی در عراق و سپاه قدس در منطقه دارد صورت میدهد و میخواهد به این بهانه دم سپاه را بیشتر قیچی كند. نمیدانم و زود است برای قضاوت.
جمهوری اسلامی منطقپذیر نیست، اما واقعاً بعید است كه دست به چنین كار احمقانه ای بزند و ترور سفیر عربستان در آمریكا هیچ منفعت سیاسی برای او نداشته و نخواهد داشت. چرا عربستان؟ برچه اساسی حتی تندروهای سپاه باید رودرروی عربستان بایستند؟ برای ترور سفرای عربستان، جمهوری اسلامی می توانست این كار را در منطقه به نحو آسانتری انجام دهد نه در آمریكا. بعد هم گیرم كار جمهوری اسلامی، میخواسته آنرا گردن كی بیاندازد؟ بیندازند گردن القاعده در آمریكا؟؟ شوخی است و خندهدار! تازه كه چه بشود؟ البته پیش داوری نباید كرد و باید تا رسیدن اطلاعات بیشتر صبر كرد، اما تا اینجای كار ماجرای همانطور كه گفته آمد، بودار و حیرتآور است.
یك احتمال سوم هم هست كه هردو طرف (ایران و آمریكا) دروغ بگویند، اصل ماجرا دروغ باشد و دستهایی امنیتی در دوطرف دنبال این بوده باشند كه این ماجرا را گام به گام با یك "سناریوی هالیوودی" پیش برده و سپس هردو از آن بهره برداری سیاسی مطلوب در عرصه حواس پرتی داخلی و رفع مشكلات فزاینده هردو طرف در عرصه سیاسی برده باشند. یك جور همراهی ناخواسته و شلوغ كردنهای بیپایه و اساس هردوطرف و بدون رو كردن مدرك و سندی و تنها برای مصرف داخلی غوغاسالاران و بوقهای دوطرف و راه انداختن یك شو و نمایش برای ترساندن ملتها و رفع مشكلات داخلی هردو طرف. در عین حال دو طرف در عین پیش بردن بازی برد-برد، بازی پیچیده دیگری را جلو می اندازند كه طرف مقابل را در فشار قرار دهند، مثلاً آمریكا با همپیمانانش به این تفاهم بیشتر برسد كه زمینه برای فشارهای كمرشكن به جمهوری اسلامی (مثلاً تحریم نفت ایران) فراهم كند كه ایران برنامه اتمی را كنار بگذارد و سپاه قدس هم بال و پرش چیده شود، بعد هرشكری دلش خواست در داخل بخورد و ربطی به غرب نداشته باشد (مگر اینكه بهار عربی به ایران هم برسد كه بعید است)، ایران هم با منطق فرمان و ترمز بریدن و بلوف تا لحظه آخر زدن ناآشنا نیست، در عین اینكه همه چیز را تكذیب میكند، میخواهد چندصباحی بیشتر حواس همه را به این ماجرا پرت كند و نشان بدهد كه قدرتمند است (یعنی حزب الله ایرانی میتواند در آمریكا و حیاط خلوتش جانی استخدام كند)، شاید بتواند در پرونده اتمی به مصالحهای برسد و از این وضعیت آچمز دوبل، هردوطرف در بیایند.
اینها همه حدسهای خامی هستند. تا اسناد و مدارك این ماجرا رو نشود، اسیر جنجالهای رسانهای نباید شد. باید منتظر ماند و دید البته و این نوشته كوتاه هم ناظر بر دفاع از جمهوری اسلامی نبود.
Labels: سیاست, شگفتیها