قرارومدار شخصی به مناسبت سال نو میلادی!
خارج كشوریها با مفهوم رزولوشن (قطعنامه) شخصی كه افراد برای سال جدید برخود تعیین میكنند آشنایند، آنرا قرارومدار شخصی نامیدهام!
در بلاگداری خودم اینروزها فرصتهای خوبی برای نوشتن و تحلیل پیدا نمی كنم، راستش را هم بخواهید بدانید، چندان گمان نمیكنم كه مشكلات ما با پیگیری پروژه دموكراسیخواهی سیاسی صرف حل شود و كار ما به جلو برود و در عین اینكه بجد همچنان معتقدم سیاست را باید همچنان به نحو متعادل و پیوستهای پیگیری كرد (و البته از ابتذال روزمرگیهای سیاسی هم باید قدری فاصله گرفت)، گمان میكنم حوزههای دیگری هم وجود دارند كه بشود گهگاه در آنها به قول معروف، لكولوكی كرد (لكولوك در حد یك آدم غیرحرفهای ولی علاقمند اهل بخیه خارج نشین كه هرچقدر هم كه نزدیك به مسائل ایران باشد - كه نیست - همه واقعیات را نمیتواند درك كند)
واقعیت این است كه جوانان ایرانی (متولدین اواخر دهه پنجاه و دهه شصت به بعد) چندان اهل شنیدن حرفهای نسل ما هم نیستند چه برسد به حرفهای نسلی كه انقلاب كرد و از دیوار سفارت بالا كشید یا خودش را به جبهه رساند. به هر حال حرفهای زیادی هست كه بهتر است در فرصتهای مناسب گفته شود. فرصتهایی كه همانطور كه اشاره شد، متاسفانه كمتر بدست میآیند. صاحب این وبلاگ هم اگر حرفهایی برای گفتن داشته باشد، ترجیح میدهد هم خودش بیشتر و بهتر بداند و بخواند و هم به سكوت مردم ایران و هرتصمیمی كه میگیرند احترام بگذارد. واقعیت این است كه در عرصه تحلیل سیاسی هم مانند خود سیاست باید به نظرات دوستان داخل از كشور توجه كامل و دقیقی نمود و آن حرفها را قدر بیشتری نهاد.
در سالی كه در آسیا و اروپا گذشته و تا ساعاتی دیگر بر ما هم تحویل خواهد شد، دردها و رنجهای مردم ایران و بخشهایی از مردم جهان كم نبود. امیدوارم كه سال نو میلادی سالی باشد كه صلح، مهر، احترام ،رفاه، عدالت و از همه مهمتر آزادی واقعی برای تعداد بیشتری از انسانها فراهم باشد. دور نیست روزهایی كه فرصتهای بهتری برای كمتوانترها، ستمدیدگان، صدمهدیدگان و طبقات فرودست همه جهان بیش از پیش فراهم شود.
در عین كمكاری، با خداحافظی و اخ و پیف كردن با وبلاگ مخالف هستم و به این یگانه جایی كه میتوانم با فراغت بال در آن بنویسم و بیش از هشت سال و نیم حفظش كردهام، احترام میگذارم. اینجا جایی است كه مستقل از وقایع سیاسی ایران، تحولات بیرون از ایران، حضور خرده رسانه های جدید و شبكه های اجتماعی، تحولات درون زندگی شخصی خود و عوامل دیگر، باید حفظش كرد و قدرش را دانست و همچنان گهگاه چیزی اینجا - اگر احساس كردم كه حاوی نكتهای بدردبخور بود - نوشت.
از این به بعد شاید سعی كنم گاه و بیگاه قدری در مورد خارج از كشور و مهاجرت بنویسم. شاید بدرد كسانی خورد. باز هم تاكید میكنم اگر نه مانند سابق، همچنان گهگاه پیگیر سیاست در ایران هستم و ناامید نیستم و دوست ندارم به امیدواری كسی لطمهای بزنم و امیدوارم كه جنگی هم علیه ایران در كار نباشد و دعواهای درون هم سروسامان پیدا كند و حاكمان ایران هم قدری سرعقل بیایند و با مردم درحد شان آنان رفتار كنند و از سركوب، تبعیض و ظلم و مطرح كردن خزعبلاتی مانند مدیریت جهان، مركز عالم بودن جایی معمولی و مشكل آفرین به نام ایران، نجات بشریت و ارائه الگو به جهانیان دست بردارند.
ترجیح میدهم اگر حرفی برای گفتن داشته باشم موجزتر و مختصر و احتمالاً بیشتر در حوزههای دیگری بزنم اما تحلیل سیاسی هم گاه و بیگاه خواهم كرد. در عین حال در حوزه رسانهها گهگاه خرده-نقدهای رسانهای خواهم داشت. در مورد كانادا هم بیشتر خواهم نوشت و از اینكه شهروند كانادا هستم به همان اندازه مسرورم كه به ایرانی بودن خودم میبالم و از بیان آنچه كه به آن فعلاً اعتقاد دارم (و ممكن است فردا با منطق و دلیل و نقد خود یا دیگران به چیزهای دیگری اعتقاد پلورالیستی داشته باشم)، احساس خجالت نمیكنم. روراستی و لری (!) و حقگویی را همچنان متواضعانه در صدر مینشانم و از دیگران هم میآموزم. هیچ هدف و انگیزه و طرح و نقشهای هم نخواهم داشت و با هیچ كسی هم كار رسانهای نخواهم كرد و كماكان تمام درهای بیزینسی را برروی خود بسته نگه خواهم داشت. هركس از دانستن و به دیگران آموختن استقبال كند، مورد احترام من است. هركس كه كار متمدنانه میكند و كارش را چماقی برسر دیگران نمیكند و نمیكوبد، حتماً آدم مورد احترامی است و البته همه داریم با همدیگر تمرین میكنیم و كار همدیگر را نقد میكنیم و از هم میآموزیم و جواب مسائل را میخواهیم در اینجا به تدریج همچون یافتن تكههای یك آیینه شكسته پیدا كنیم و جوابی از پیش حاضر و آماده نداریم، اگر هم داشته باشیم با رواداری و تكثر و شكیبایی به جوابهای دیگران هم نگاه و توجه میكنیم.
شادی همگانی را كه همانا در دانستن قدر داشتهها، رها كردن رقابتجویی و عیبجویی و بیاحترامی به دیگر انسانها، تواضع و پذیرای آموختن و آموزش بودن، دوست داشتن كسانی كه به خود امر دوستی بیش از پیش احترام می گذارند، درك بهتر اینكه انسان میتواند براحتی به تعبیر هابز كبیر، گرگ انسان باشد، لذت بردن از زیباییهای زندگی در حد امكانات موجود و مثبت اندیشی است، برهمگان در سال جدید آرزومندم و امیدوارم شادی، رواداری، شكیبایی، اعتدال و بیتعصبی در همه جا بیش از پیش گردند. زندگی كوتاه تر از این است كه برای چیزی بشود غصه خورد!
باری! این بود قرارومدار شخصی انشاءوار بنده (!)، كه آنرا در سال آینده بیش از پیش بكار خواهم بست. به هر ترتیب، سال نو میلادی بر همگان مبارك باد به خوشی و تندرستی و مهر!
Labels: پیام, تبريک