ریزنوشتهها: در گفتگو را نبندیم
پیشنوشته: از این به بعد گهگاه در بلاگ خود توییت خواهم کرد، ببینیم چه میشود. اسمش را هم موقتاً میگذارم ریزنوشتهها که معادل همان توییتها باشد، اگر کسی واژه بهتری برای "نوشتههای جیکجیکی" (!) سراغ دارد بفرماید. ما هم موقتاً از این واژه استفاده میکنیم تا وقتی که بزرگان زبان پارسی که معلوم نیست اینطور موقع ها که وقت کار و واژهسازی است کجا تشریف دارند، معادلی پیدا کنند و ما هم از آنها استفاده کنیم. بالاخره یک واقعیت به نام توییت کردن و توییتیه وجود دارد. با این واژهها چه کنیم؟ واقعیت این است که این قند پارسی که به بنگاله هم رفت و طوطیان هند را هم شکرشکن کرد، دایره واژگان محدودی دارد و پویایی زبانهای دیگر را هم متاسفانه ندارد (با عرض شرمندگی و توبه به درگاه صاحبان زبان پارسی!) در عین حال هم نمیتواند همراه با سرعت سرسام آور تکنولوژی و علم، واژهسازی کند. چه کار باید کرد؟ دوستان عزیز، دانشمندان محترم زبانشناس و ادیب، جسارتاً و با نهایت شرمندگی و فروتنی به جای "توییتیات" یا همان "نوشتههای توییتی" فعلاً از واژه "ریزنوشتهها" استفاده میکنم، تا اینکه زمانی شما بزرگان بحثهایتان در مورد "هستش" و "استش" به سرانجام برسد و به کرشمه عنایت نظری به سوی مسائل ریز ولی واقعی زبان بگردانید و بفرمایید به جای اسم "توییت" یا واژه جعلی و طنزآمیز "توییتیات" چه باید بگذاریم!
اما غیر از بحث واژه نکته این است که ریزنوشتهها همیشه به کوتاهی و ایجاز ریزنوشتههایی که دیگران در توییتر میگذارند، نخواهد بود. از فضا و امکان بلاگ استفاده باید کرد که حرف را دقیقتر و مبسوطتر بشود زد در عین حال سروته حرف را هم باید زد. در واقع ریزنویسی چیزی است بین توییت کردن در توییتر و بلاگنویسی. این ریزنویسی را مدتی مشق کنیم ببینیم میشود به عنوان یکی از راهکارهای کمک به پویایی بلاگها ازش استفاده کرد یا نه؟
ریزنوشته امروز:
يکی از معيارهای اخلاقی بودن اين است که آدمی مورد به مورد و بند به بند در مورد کاری که اخلاقی نبوده، توضیح بدهد و حرف خود را اصلاح کند و از فردی یا افرادی که در آن کار غیر اخلاقی آسیب دیدهاند عذرخواهی کند. اگر کسی که در نوشته جنجالی و پرخواننده خود که حرفهای درستی هم مطرح کرده و واقعیات جامعه زنان را نشان داده، نخواهد بابت اشتباهات فاحش آن نوشته و تناقضها و مغالطههایش و نهایتاً موضع بیانصافانهای که گرفته است و اصل حرف خودش را هم تحت الشعاع قرار داده است، عذرخواهی کند یا حداقل موضع خودش را اصلاح کند، دیگر چه توقعی دارد که "همه مردان" بابت کارهایی که کرده یا نکردهاند به طور دستهجمعی عذرخواهی کنند؟ اينکه کسی بيايد هرچه دلش ميخواهد بگويد و برود خودش را در عرش اعلا بنشاند و همه چیز را نشانه حقانیت تمام و مطلق عقاید خود و منزه بودن خود و همفکرانش بگیرد و باب گفتگو را ببندد، بیش از هرچیز به غیراخلاقیتر شدن و احمدینژادیتر شدن جامعه ما غیرمستقیم کمک کرده. مثال دمدستی آن میشود عادل فردوسیپور که آنقدر شلوغ و پلوغ میکند که در کنار چارتا کار خوب رسانهای که انجام میدهد یک شیوه بیتحملی و جاروجنجال کردن و بیتامل حرف زدن و گوش شنوا نداشتن و کمتوجهی به حق و حقوق دیگران و اخلاقیات را رویه روز میکند. در این زمینه بیشتر تمرین کنیم. مشکلات به هم وابسته و همبسته هستند.
Labels: ریزنوشتهها