مشعل المپیک
امروز مهمان بود و از ادمونتون هم گذشت. ابتدا از شروود پارک وارد محدوده ادمونتون شد و به سمت سینت آلبرت آمد و برگشت به سمت گلنورا و گروت رود و دانشگاه آلبرتا و بعد رفت به سمت پارلمان استان و برگشت به داون تاون در میدان وینستون چرچیل.
جلوی مشعل هم حدود سی ماشین پلیس و تعدادی ون و ماشین مامورین امنیتی (و نیروهای لباس شخصی!) بودند و دو هلی کوپتر که از آن بالا با نورافکن دربدر دنبال "سران فتنه" میگشتند و میگفتند آقا مجتبی هم داخل یکی از آنها بوده (!)، آن بالا چرخ میزدند، جلوی مشعل یک کامیون تبلیغاتی بانک RBC که در آن هوای سرد، تعدادی دختر و پسر کارائیبی مشغول قردادن بودند و دو کامیون تبلیغاتی کوکاکولا رد شدند که واقعاً تبلیغاتشان اصل ماجرای عبور مشعل را لوث میکرد. قربانش بروم المپیک هم به محلی برای تبلیغات و تنبان کندن از مردم تبدیل شده است. روحت شاد بارون پیر دو کوپرتن، نیستی که ببینی از قدم به قدم مشعل المپیک هم در این مسیر چند ده هزار کیلومتری پول در میآورند و یک پاپاسی از این پول هم صرف صلح و دوستی نمیشود. این کپیتالیسم حرامزاده، رو بهش بدهی جسارتاً روی لباس زیر عمه آدم هم میخواهد تبلیغات نصب کند. بگذریم!
هیچی همین دیگر! در این دنیای دیوانه که دقیقاً در فقیرترین و بدبخت ترین کشور قاره آمریکا زلزله هفت ریشتری میآید و چند ده هزار نفر فقیر به آنی میمیرند و در یک گوشه دیگرش مغز یک استاد فیزیک ذرات بنیادین که آزارش جز سختگیری به دانشجویان به کسی نرسیده، توسط آمرین "نظام مقدس"، ریز ریز میشود و موساد هم پایش به میان میآید، نخست وزیر محافظهکار و حقهباز کانادا پارلمان را برای سه ماه تعطیل کرده و ملت شریف (خصوصاً استان نفتخیز آلبرتا ام القرای کارتل های انرژی و "شن-نفت کثیف") هم طبق معمول در خواب زمستانی بسر میبرند، مشعل المپیک زمستانی ونکوور بعد از طی کردن تقریباً تمام طول و عرض کشور نه میلیون کیلومتر مربعی کانادا، با پیام صلح و دوستی به سمت میعادگاه خود بی سی پلیس(BC Place) در ونکوور روان است و با روشن شدن مشعل اصلی در روز دوازده فوریه بازیها رسماً افتتاح خواهد شد. بلکه در آن دو هفته یک فرجی بشود و آدمکشهای ارزشی و تروریستها کمتر آدمکشی کنند، بلکه اوس کریم کمتر گند بزند به امور کائنات یا مادر طبیعت کمتر با خودش ور برود و گرفتاری برای بنیبشر درست کند. بلکه این دنیای دیوانه و ناعادلانه و پراز انواع و اقسام تضاد قدری اوضاعش بهتر شود. چه دیدی شاید زد و قدری اوضاع آرام شد که ما هم بفهمیم کی باید گریه کنیم، کی باید بخندیم و کی باید عصبانی شویم و کی باید دیگران را آرام کنیم کی باید به ریش خودمان بخندیم و کی باید خودمان را خردمند نشان بدهیم! به قول شاعر پرشور روم: "زین سو کشان سوی خوشان، زآن سو کشان با ناخوشان/ یا بگذرد یا بشکند کشتی در این گردابها"

این عکس هم جلوی رستوران ارلز دانشگاه آلبرتا گرفته شده. گفتند که به طور متوسط هرکس یکبار در طول عمرش احتمالاً میتواند مسیر عبور مشعل المپیک را ببیند. حال که زیارت ما قبول شد، ناکام از دنیا نخواهیم رفت!
Labels: ادمونتونیات, اقتصاد, هشت الهفت, ورزش