رويه فيسبوکی بنده
الف) دوستان لطف دارند و در فیسبوک تقاضای عضويت در گروههای مختلف يا آزمونهای سرگرم کننده و چيزهايی از اين دست ميفرستند، متاسفانه به دليل اينکه کنترلی روی عضويت خود در اين گروهها نخواهم داشت و هرکسی که عضو آن گروه است ميتواند وارد پروفايل بنده شود و اصولاً اهل فعاليتهای اجتماعی فيسبوکی نيستم، مجبور به دادن جواب رد به همه اين تقاضاها هستم. خارج از فیس بوک، غیر از عضویت در گروه دوستان فارغ التحصیل دانشکده و انجمن فارغ التحصیلان دانشگاه شریف و سه انجمن مهندسی و سازمانهای تخصصی در زمینه برق و کنترل و اتوماسیون، بدون استثناء عضو هیچ گروهی نبودهام و نيستم و از اين به بعد هم در هيچ گروهی تحت هيچ شرايطی (اعم از ایرانی و کانادایی و غیرآندو) عضو نخواهم شد مگر اينکه ابتدا خط مشي، اساسنامه و مرامنامه مصوبشان را ببينم، بعد شرايط خود را برای عضويت بسنجم. برطبق عمل به فتوای حکیمانه "جنگ اول بهتر از صلح آخر" پوزش بنده را بپذیرید.
ب) بنای من بر اعتماد کامل به دوستان بلاگدار قدیمی و روزنامهنگاران و ژورنالیستهاست (حتی اگر در این مجموعه دوستان بلاگدار قدیمی و شناخته شده، دوستانی نامشان مستعار باشد و عکسی هم از خودشان نگذاشته باشند). البته چیزی برای پنهان کردن ندارم. بارها در مورد خودم و مشخصاتم توضیح دادهام. اما بیگدار به آب نمیزنم که با این حکومت ندانمکار و جوینده " دشمن امنیت ملی و عامل براندازی" حتی داخل شورت تکتک آحاد ملت، نمیشود چون شهروندان سوییسی همه چیز را بر آب انداخت. اما برسیم به جامعه: در جامعهای که فضولی درش یک سرگرمی مفرح است و دانستن اسرار دیگران همیشه تحریک کننده و لذت بخش بوده و اساساً پنهان کاری و دادن اطلاعات اشتباه (حفاظت اطلاعات) و تجسس در امور دیگران (اطلاعات) - نه به معنی مزدبگیر مجموعه اطلاعات جمهوری اسلامی یا هرجای دیگر بودن - معمولاً یکی از راههای پیشرفت ما ایرانیان در سپهر رقابتجویانهمان است، نمیشود همینطوری یکباره پرده برانداخت. امیدواریم به تدریج نسلهای بعدی ما ایرانیان در یک روند سی چهل ساله این مشکل کوچک (!) را در کنار بقیه مشکلات حل کنند. البته بنای من بر اعتماد است. اما بنا به مصلحت نمیتوانم متاسفانه تقاضای دوستی فیس بوکی را در مورد دوستان عزیزی که نمیشناسم حتی اگر لطف داشته باشند و خواننده محترم و فرهیخته وبلاگ بنده باشند، بپذیرم و در این مورد جداً معذور هستم و این به معنی هیچ چیز نیست. بنده که باشم که بخواهم دیگری را ردصلاحیت کنم. موضوع اینجاست که بلاگدار هستم و حضورم در فیس بوک در ادامه همان کار بلاگداری و دوستی با بلاگداران و دیگر اهالی سخن بوده نه برای دوستیابی. هیچکدام از دوستان غیروبلاگی خودم و بهترین دوستم که همسر عزیز و صبورم باشد در آن مجموعه فیسبوک نیستند به همین علت.
ایام خوبی داشته باشید، همراه با تندرستی و نیکخواهی برای دیگران و شادکامی درونی. شادی بیرونی پسازآن خودبهخود خواهد رسید. تامل روی یک فکر کوچک و خواندن یک ایده زیبا، یا شنیدن یک نوای دلنشین، دیدن یک منظره دلانگیز، یا استشمام یک رایحه خوش - که بهآنی آدم را می برد به دهها سال قبل - یا نظری به خوبرویی یا گپ زدن با همنشینی همدل، ساعتها آدم را شاد میکند. شادی مسبوق به درک زیبایی است. بد نیست در دنیای واقعی بیش از دنیای مجازی شاد باشیم.
Labels: شاعرانه, فیسبوک