بهاريه-۲
کمپين سلامت
معمولاً در ابتدای سال نو، چه خورشيدی، چه میلادی، آدمها برای خودشان اهدافی در نظر ميگيرند که در سال جدید انجام دهند يا از چيزهايی احتراز کنند و معمولاً يک قطعنامه (Resolution) شخصی برای خودشان صادر ميکنند.
پيشنهادی دارم و اميدوارم دوستان، جدیتر و البته در آرامش و آهستگی در عمل به اين موضوع فکر کنند. عجلهای نداریم که اينکار بگيرد یا نگيرد. اين صرفاً يک ايده است.
اصل موضوع از اینجا شروع شد: در میان جماعت اهل قلم و ژورنالیستها کسانی هستند که سیگاری هستند و دارند سیگار را ترک میکنند. دیگر اجازه بدهید نرویم بالای منبر که سیگار چه نکبتی است و چه پدری از صاحب بچه درمیآورد. نگارنده خود پنج سال سیگاری بوده و هفت تا هشت سال است که ترک کرده است، این روزها دیگر نسبتش با سیگار نسبت حتی یک رابطه خصمانه هم نیست. در مدت این هفت-هشت سال مجموعاً ده نخ سیگار نکشیده و ندرتاً سالی یکبار (نوروز است و سالی یک روز!) در جمع دوستان و به اصرار، پکی به پیپی میزند. اما سیگار و دود را جداً باید کنار گذاشت. زندگی ارزش لذت بردن و سالم بودن را دارد. سیگار یک لذت اندک دارد که در مقابل جانها را میگیرد و آدمها را بدبخت میکند. باید بیشتر ماند و دید و لذت برد و وبال گردن دیگران نبود در ایام کهولت.
یا کسانی هستند که اهل الکل هستند و در میگساری افراط میکنند. می و الکل برای سلامت مضر هستند و هیچ کم از سیگار و دخانیات ندارند (میگویند مصرف بسیار کم شراب، در حد ته یک گیلاس بعد از شام برای شستشوی عروق و هضم غذا مفید است، به شرط اینکه آب بدن در حد کافی نگه داشته شود. البته همین مقدار هم قدری از سلولهای خاکستری مغز را نابود میکند و به هیچ وجه نباید آن را به یک عادت روزمره تبدیل کرد). مصرف الکل در فرهنگ ما همیشه بصورت یک تابو بوده و پنهانخوری و نهاننوشی معمولاً در سنت ما تشویق شده است (غیر از "آداب میگساری" خواجه نصیرالدین طوسی جایی در این مورد جدی در ادبیات ما بحث نشده، حتی در ادبیات رندانه حافظی هم که واقعاً در مورد بادهنوشی و شرابخواری سخن رفته، ما آنها را سانسور و تاویل به اشارات عرفانی کردهایم). به حاشیه نرویم که در مورد می در ادبیات و فرهنگ ما باید جداگانه مفصل نوشت. می و الکل نیز مانند سیگار اعتیادآور هستند و متاسفانه ایرانیان در جشنها و مهمانیها از خود بیخود میشوند به دلیل اینکه معمولاً ملتی حساس و عصبی(agressive) هستیم، با افراط در میگساری میخواهیم دردها و رنجهای خود را - که از رقابتجویی ذاتی ما ناشی میشود - موقتاً هم که شده کم و محو کنیم. ایران عزیز اسلامیمان، از معدود کشورهای دنیاست که میتوان مخفیانه الکل بر بدن زد و اما در عین حال آزادانه در مستی و یا به ناهوشیاری رانندگی کرد! (که از نظر ضوابط نیروی انتظامی حرف زدن از معضل رانندگی در هنگام مستی خود تابویی دیگر است) در ایام نوروز مستان مجنون، دیوانهوار بزرگراهها و جادهها را میدانهای جنگ و عرصههای تاخت و تاز خود میکنند و سالهاست که همه دست روی دست گذاشتهاند و تماشا میکنند (این هم یکی از چیزهایی است که منتظریم اوباما یا خدا یا رهبری برایمان حل کند!). در این مورد هم باید جداگانه بحث کرد. می هم مانند سیگار است، چیز عجیب غریبی نیست، در موردش حرف بزنیم و بنویسیم.
به هر حال خواستم یادآوری کنم به سلامت خود حساس باشیم و در قطعنامه نوروزی خود بگنجانیم. اگر دوستانی ژورنالیست چون صنم دولتشاهی(خورشید خانم)، فرید حائرینژاد (فرید سیبیسی) یا کیوان حسینی (خبرنگار رادیو فردا و صاحب وبلاگ قدیمی ایگناسیو)، سیگار را با همت بلند خود ترک کردهاند و کنار گذاشتهاند، واقعاً جای تقدیر و مرحبای فراوان دارد. باید همه تمام قد بایستیم و به احترامشان کلاه از سر برداریم. باید ورزش را در برنامه روزانه یا دست کم هفتگی خود بگنجانیم. باید شاد بود و با نشاط. در سکص و لذتجویی جنسی نیز نباید افراط کرد. لذت بردن رندانه از زندگی در حد اعتدال (دادن سهم تن، دادن سهم روان (روانی که اجتماعی و ناطق است)، دادن سهم فکر، دادن سهم خلاقیت هنری) همیشه خوب است و این با پاستوریزه بودن زاهدانه که فرد را به هزار مرض روحی و جسمی مبتلا میکند، متفاوت است (قدرتجویی و جاهطلبی و موقعیت اجتماعی خواستن ما ایرانیان، از همه اینها: دود و دخانیات و مواد مخدر و دارو و الکل و اعتیادجنسی هم مزخرفتر و زهرمارتر است).
بیایید کمپینی هم در کنار همه کمپینها در مورد سلامت خود و همه بپا کنیم. کمپین سلامت را جدی بگیریم، دوستان و بلاگرهای قدیمی به قول معروف: هماکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم! بیایید و این کمپین را اندک اندک راه بیندازیم. نیازی هم نیست که کاری عجیب و غریب کنیم. ایده این است و شما بحث کنید و به آن بسیار بیشتر بیفزایید. اگر چیزی در این مورد نوشتیم، به هم خبر بدهیم و به هم لینک بدهیم تا ببینیم در دراز مدت (بعد از ششماه) چه پیش خواهد آمد. طبیعتاً دوستان نظرات و اولویتهای مختلفی خواهند داشت و همین اختلاف نظرها و در بحث سر از جاهای عجیب دیگر درآوردن شیرین و مطلوب خواهد بود. عمده این است که سلامت و اعتدال اولویت بحثها باشد. دوستان جوانتر پرهیجان لطفاً از ساختن لوگو و شراکت در این ایده با احساسیگری و راهانداختن سروصدا خودداری کنند لطفاً (خوشبختانه در کانون توجهات نیستم و از این بابت خیلی خشنودم اما گاهی دوستان لطف دارند و نورافکن را میتابانند صاف روی مغز سر آدم!).
سلامت و شادابی جز به شادی و طول عمر منجر نخواهد شد. میتوان از زندگی لذت برد و در شادیهای خود دیگران را هم شریک کرد. کمپین سلامت باید خودش هم سالم و آرام و معتدل پیش برود. نوروزتان روزی نو و حالتان به از پیش باد.
پینوشت: با عرض پوزش نمیدانم چرا نام فامیل فرید سیبیسی را اشتباه نوشته بودم که بعد از دوبارهخوانی متن تصحیح شد. به قول مرحوم منوچهر نوذری در مسابقه هفته: "اينو که خود من گفتم! اونی که تو فيلم بود، بگو"
پینوشت دو: اسد هم در مورد کلاسیکهای وبلاگستان با معیاری که ارائه داده، نوشته است.

Labels: کمپين سلامت