توضيحى به خاطر طنزنوشته آميرز محمود خفيهنويس،
حضرت آميرزمحمودخان خفيهنويس، فرمودهاند که
«مشت نه منی یکی از منورالفکران وبلاگستان به گونه مردک داعى»
«حمله برخى جنابان بلاگرین به آقا سید ابراهیم خان نبوی صاحب دوم دام به سرکردگی پارساخان صائبی بالا گرفته و خیلی منجمله سعیدآقای رنگین الکلام و آقا سینا هدا و حاجی تلفونچی باشی در تعاقب مشارالیه هستند که چرا در یک گوشه ای از یک نوشته خود جماعت بلاگرین یا بعضی از مشارالیهم را "لوس و ننر" توصیف کرده بوده و باید ادعایش را پس بگیرد. لکن بعقیده برخی از مطلعین همین که بخاطر دو کلمه بیقدر، اینهمه رنجش و عصبیت حضرات فراهم آمده و این عکس العمل ها را موجب شده، یک مقداراتی خود موید لوسیت و ننریت می تواند بوده دلیل محکمه پسندی برای صاحب دوم دام فراهم کند، بهمين جهت مشاراليهم را از ادامه نهى کردهاند.»
در مورد منورالفکر بودن و مشت نه منى و يک چيزى هم اين ميانه بدهکار شدن، نميدانم چه بگويم. به هر حال محمود است و شوخ است ديگر. بياييد خوشبين باشيم و از هرچه سناريو بافى و نقش عوامل حاشيهاى و دوستان دوروبر (بهويژه با نگاه به نوشته پريروز ابراهيم نبوى) در تغيير موضع آشکار خفيهنويس دارالصوت زمانه خوددارى کنيم. اگر اينبار محمود فرجامى عزيز دوباره ما را به لوس و ننر بودن متهم نکنند، مختصراً توضيحى عرض کنم:
الف) شخصاً براى آقاى نبوى احترام قائل هستم. (و طبيعتاً ايشان به احترام وبلاگنويسى چون من احتياج ندارد) به خاطر تعداد زيادى از طنزنوشتههاى خلاقانه و قوى ايشان و پرکارى و دود چراغ خوردن او، مستقل از هرگونه اعتقادى که دارند و به قول خودشان آن را هر دو سه سال يکبار عوض مىکنند، احترام قائل هستم. هرچند ايشان در بکگراند ذهنى خود خيلى از اوقات يک منطق خشن، صلب و تندروانه بهجامانده از يکدندگىهاى دهه شصت دارند که ظاهراً به اين سادگىها عوض نمىشود و به من وبلاگنويس هم مربوط نيست البته و اين فضوليها به ما نيامده اما جسارت نباشد ايشان مىگويند که هر چند وقت يکبار عقيدهشان عوض مى شود اما نمىدانم اين عقيده ايشان چيست که تا زمانى که عوض نشود، خيلى قاطع و برا است گويى که تا ابد تغيير نخواهد کرد و مىزند چند نفر را هميشه ناکار مىکند بعد عوض مىشود!
ب) اين بار اولى نيست که آقاى نبوى مکنونات قلبى خودش را در مورد وبلاگنويسان آشکار مىکند. چند نمونه آشکار (که خيلى از دوستان به ياد دارند) مىخواهم نام ببرم به خاطر اينکه من را به لوس و ننر بودن متهم نکنند، از آن چشم مىپوشم. البته نوشته ها همه دم دست هستند و حاضر هستم اگر محمود عزيز يا هريک از دوستان ديگر خواست لينک به آن نوشتهها را برايشان بفرستم. خود آقاى نبوى هم ابايى البته ندارند از اينکه به قول خودشان به اين و آن «کيسهاى بکشند» و هرچند وقت يکبار آگاهانه اينکار را مىکنند.
پ) هماهنگى پشت پرده از نوع آن هماهنگىهاى مرسوم و متداول پشت صحنه و کدخدامنشىها که بين دوستان روزنامهنگار و ژورناليست انجام مى شوند (و معمولاً به نتايج غيرمترقبه و مبارکى هم مىرسند)، هيچگاه بين وبلاگنويسان نيست. دوستان وبلاگنويس هم خداى نکرده صغير يا زبانم لال نوچه نيستند، عاقل و اهل خرد هستند و نيازى هم به معرکهگيرى امثال بنده ندارند. بنابراين بنده «سرکرده» دوستان نيستم و هيچگونه هماهنگى بين ما نبوده و نيست.
ت) محمود فرجامى عزيز هم بد نيست بداند که اگر خودش تند مىرود و ابراهيم نبوى را مىکوبد، پاى حرف خود بايستد و ديگران را بعداً - به دلايلى که نمىدانيم- به خرج مردم هلند و از پشت آن تريبون آزاد و رها ضايع نکند! از محمود فرجامى عزيز بهجد مىخواهم بعد از نوشته «وبلاگها هديه جديدى از استاد نبوى گرفتند»، که متضمن توهينى هم به ايشان نبود و تنها حقيقتى در مورد دوم دام بيان کرده بود، نوشته ديگرى که نشاندهنده «حمله» و «مشت نه منى» بنده به آقاى ابراهيم نبوى به عنوان «سرکرده» اين حرکت باشد در وبلاگ بنده بيابد و بهم نشان بدهد. آيا محمود دور از جان نمره عينکش يک شماره ضعيفتر شده که اين نوشته «دکمه آپولو» را هم نمىبيند؟ عجيب است.