صدام باز صدمه زد!
ايميل دوستى عزيز رسيد و ضمن عرض پوزش از اين دوست و دوستان ديگر مجبور به توضيح هستم.
در مورد صدام سوتفاهم شده. يعنى در مورد خودش که نه چون با سلام و صلوات «رفتنى» شد بالاخره، منظورم در مورد نوشته بنده در مورد صدام بود. باور کنيد منظورم اين نبود که دوستانى که چنين مىگويند (که صدام را نبايد اعدام کرد) ژست روشنفکرى آنچنانى به خود گرفتهاند يا خداى نکرده حرف زيادى مىزنند. من طبق معمول چند تا چيز را با هم قاطى کردم.
در اينکه ما کلاً نظر زياد مىدهيم، هيچ شک نکنيد. قضاوتمان هم که قربانش بروم. نمونهاش خود خود بنده که به قول آميرز محمود خفيهنويس دارالصوت زمانه نظر زياد مىدهم اما نظرى هم در وبلاگم نمىپذيرم! به هر حال نظر کسانى که معتقدند صدام را نبايد اعدام مىکردند چون بهتدريج در منطقه تبديل به يک قهرمان ملى يا عربى خواهد شد، نظرى است که همينطورى هم نمىشود ردش کرد و از آن مهمتر اينکه شخصيت متين دوستان عزيز هم خيلى مهمتر از اين حرفهاست. حيف نيست آدم بخواهد سر صدام با دوستان عزيزى درگير بشود؟