عدالت براى صدام!
صدام را تنها براى کشتار دجيل محکوم کردند. جنايات و اتهامات زيادى بودند که مطرح نشدند. از ماشين کشتار جمعى صدام در حلبچه و ساير مناطق کردنشين و شيعه نشين تا سرکوب، اعدام و شکنجه بسيارى از مردم در زندانها، اعدام مخالفين و دفن کردن دسته جمعى آنها، سربه نيست کردن و آوارگى تعداد زيادى از مردم، تصفيه نيروهاى سياسى و نظامى در مقاطع مختلف، به راه انداختن دو جنگ ويرانگر و خانمانسوز در منطقه که موجب ويرانى سه کشور ايران، کويت و خود عراق گرديد و پاى کشورهاى غربى را به منطقه باز کرد، همه و همه مواردى بود که فرصت بررسى نيافتند.
اگر چه خاورميانه بدون صدام، قطعاً جاى بهترى است (خصوصاً براى ايرانيان)، اما بايد در نظر داشت که اين عجله براى اعدام صدام بدون روشن شدن ابعاد دقيق و حقوقى جنايات او و يافتن شرکاى جرم يعنى مسوولان و بنگاههاى کشورهاى آمريکا، انگلستان، آلمان، فرانسه و نيز شوروى سابق و روسيه در کمکهاى متعدد تسليحات متعارف و نيز غيرمتعارف، چيزى جز دستور از بالا براى خواباندن غائله نبود.
اکنون سوال اين است که دستگاه سياست خارجى در مورد اجراى بندهاى باقيمانده قطعنامه ۵۹۸ چه استراتژيى دارد و قرار است يقه کى را بگيرد؟ «حق مسلم ما» در گرفتن غرامت «جنگ تحميلى» چه مىشود؟