بلاگ یا رسانه "پارسا صائبی" در مورد سیاست، اجتماع، فرهنگ، علم و تکنیک و گهگاه موضوعات مورد علاقه دیگر
توضیحات نو
دوستان لطفاً بنده را از منتشر كردن كامنت با نامهای ناشناخته (بینام یا ناشناس و ...) یا بدون ارجاع به یك ایمیل واقعی معذور بدارید. واقعاً كامنتهای این چنینی را صرفنظر از اینكه چه نوشته باشند و محبت و لطفشان شامل حال بنده هم شده باشد، منتشر نخواهم كرد و اساساً نخوانده پاك خواهم كرد. گفتم كه گاه دوستان دور و نزدیك اهل رودربایستی نباشند، صادقانه بیایند حرفشان را هرچه كه هست بزنند و هر انتقاد و اعتراضی هم دارند شخصاً لطف كنند مطرح كنند و با هم گفتگو كنیم. خوب اشتباه و ایراد هم حتماً دارم و خواهم پذیرفت، ممنونتان هم خواهم شد. دیگرانی هم كه ممكن است حقوق بگیر جایی باشند وقت خودشان را پای كامنتگیر وبلاگ بنده حقیر تلف نكنند كه كامنت آنها را همانطور كه در بالا عرض شد، نخوانده پاك خواهم كرد و تحت هیچ شرایطی كامنت از فرد بینام و ناشناس و بدون ارائه ایمیل واقعی منتشر نخواهم كرد.
در غیر این صورت اگر هر نوع انتقاد و نقد تندی هم به نوشته بنده یا اساساً خود بنده و عقایدم و نه شخص سوم داشته باشید، تنها كافی است نام خودتان یا یك ایمیل واقعی از خود را مشخص كنید و بلادرنگ نظرتان را منتشر خواهم كرد.
بلاگچرخان
بلاگ چرخان حاوی وبلاگهایی است که میخوانم یا به پارسانوشت لینک دادهاند (یا هردو):
روزهاى خوبى شده در شهر مجازى به خاطر بازى يلدا. (از دوستانى که دعوت کردم و روى بنده را زمين نينداختند سپاسگزارم.) کاش هميشه اينگونه صلح و صفا باشد. عجيب که دوست بودن کار سختى نيست و ما چقدر فکر مىکنيم از هم دور هستيم اما مىبينيم که چنين نيست. چه نيکو کارى کرد اين سلمان جريرى مهربان! اميدوارم هميشه سلامت و شادکام باشد.
فردا هم که شب کريسمس است و تولد کسى که به هر حال پيامآور صلح در جهان است. کاش سال آينده آدمکشى کمتر شود به ويژه در عراق و دارفور. کاش گرسنگان سير شوند و زورمداران بگذارند زمين نفسى بکشد. کاش بيخانمانها سرپناهى پيدا کنند. بيکاران کار شرافتمندانه و سالم بيابند. بيماران شفا پيدا کنند (خصوصاً آرش سيگارچى عزيز که ظاهراً در حال دست و پنجه نرم کردن با سرطان است). کاش حاکمان سرزمينمان ايران کمى سرعقل بيايند. کاش خاورميانهچىها سر هيچ و پوچ با هم رقابت و دعوا نکنند. کاش هيچ چيز حتى دين باعث فخر، رقابتجويى و کينخواهى نشود. کاش اوضاع عدالت و آزادى بهتر شود. کاش تحمل و مدارا بيش از پيش شود. کاش صلح بيايد و سپيدى. چه مىدانم.
بگذريم. تعطيلات امسال بيشتر اوقات در خانه به استراحت، رسيدگى به کارهاى عقب افتاده، مطالعه و تماشاى فيلم مشغول خواهم بود. اميدوارم همه وقتم را پاى اينترنت صرف نکنم که خيلى پشيمان خواهم شد.
خلاصه روز و روزگار همهتان خوش! سال نو ميلادى پيشاپيش مبارک باد و تعطيلات به همه دوستان چه آنها که در خانه مىمانند چه آنها که به مسافرت مىروند، خوش بگذرد.
در سالى که در حال اتمام است، از کسانى که به هر علت موجبات رنجششان را فراهم کردهام، عذرخواهى مىکنم و سلامت و شادکامىشان را آرزومندم.
اين هم اجراى قطعه معروف نسون دورما (Nessun dorma) از اپراى Turandot توسط پاواروتى در المپيک زمستانى امسال (۲۰۰۶ تورين) تقديم به شما و به ياد دوستان بسيار عزيزى در ملبورن استراليا:
Luciano Pavarotti Nessun Dorma (turandot) Torino 2006
پىنوشت: اين قطعهاى معروف از اپراى Turandot نوشته Puccini است. آنچه که در گوگل پيدا کردهام چنين مىگويد که دختر شاهزادهاى زيبارو و سنگدل به نام Turandot شيفتگان زيادى دارد. او شرطى براى ازدواج گذاشته که هر کس که مىخواهد با او ازدواج کند بايد به هر سه سوال او جواب درست بدهد در غير اين صورت سرش از بدن جدا مىشود. نهايتاً پرنسى به نام Calaf - که کسى اسم او را نميداند - مىآيد و به هر سه سوال او جواب درست مىدهد. شاهزاده دختر علىرغم ميل باطنى خود مجبور مىشود با او ازدواج کند ناگهان پرنس خود راهى مىيابد. او درحاليکه بازى را برده است در ظاهر به دختر فرصتى مىدهد که از شکست فرار کند. او مىگويد که اگر او بتواند امشب فکر کند و تا فردا اسم او را پيدا کند او خواهد مرد. در واقع او دقيقاً مىگويد: «نام من را پيش از سپيدهدمان بگو و من بعد از آن بايد بميرم». شاهزاده خود مىخواهد بميرد! اين قطعه از اينجا شروع مىشود که کلف دارد مىگويد: « هيچکس [امشب] نمىخوابد، هيچکس نمىخوابد» (!Nessun Dorma). آن شب هيچ کس از نديمههاى دختر نمىخوابند و همه دارند مىگردند ببينند اسم واقعى آن مرد چيست؟ نهايتاً صبح اعلام مىکنند که نام واقعى او آمور يعنى عشق است! منظور او از مردن هم درحقيقت به نوعى فنا در عشق بوده، پرنس مىخواسته با اين کار دل دختر را بدست بياورد و پاى عشق را هم به ميان بکشد و تنها به خاطر برنده بودن در آن بازى به وصال نرسد.
اين هم متن اين قطعه از اپرا:
The Prince:
Nessun dorma, nessun dorma ... Tu pure, o Principessa, Nella tua fredda stanza, Guardi le stelle Che tremano d'amore E di speranza.
No one sleeps, no one sleeps... Even you, o Princess, In your cold room, Watch the stars, That tremble with love And with hope.
Ma il mio mistero è chiuso in me, Il nome mio nessun saprà, no, no, Sulla tua bocca lo dirò Quando la luce splenderà, Ed il mio bacio scioglierà il silenzio Che ti fa mia.
But my secret is hidden within me; My name no one shall know, no, no, On your mouth I will speak it When the light shines, And my kiss will dissolve the silence That makes you mine.
* * * Chorus:
Il nome suo nessun saprà E noi dovrem, ahimè, morir.
No one will know his name And we must, alas, die.
* * * The Prince:
Dilegua, o notte! Tramontate, stelle! All'alba vincerò!
Vanish, o night! Set , stars! At daybreak, I shall conquer!
اگر دوستان خصوصاً على عزيز صاحب وبلاگ «روياهاى گمشده»، اطلاعاتى دقيقتر در اين زمينه دارند، لطفاً اطلاع دهند. خيلى سپاسگزارم.