هوش ماشين خطرى که بشريت را تهديد مىکند!
با شکست خوردن ولاديمير کرامنيک قهرمان فعلى شطرنج جهان (که چند ماه پيش عنوان خود را با شکست دادن توپالوف بلغارى بدست آورده بود) از ديپ فريتز ابرکامپيوتر شطرنجباز يکبار ديگر اين سوال مطرح شد که آيا انسان در نهايت از ماشين شکست خواهد خورد؟ چند سال پيش بود که گرى کاسپاروف نيز در مقابله با ديپ بلو شکست خورده بود (هر چند در آن زمان بحث تبانى کاسپاروف براى شکست خوردن عمدى و دريافت پول مطرح بود) به هر حال آيا واقعاً ماشين مىتواند بهتر از انسان فکر کند؟
ابرکامپيوترهايى که به نرمافزارهاى شطرنج مسلح به هوش مصنوعى تجهيز شدهاند چند ويژگى مهم دارند، يکى اينکه سرعت محاسبهشان بسيار بالاست. ديگر اينکه اشتباه نمىکنند. بنابراين تمام شاخهها و وارياسيونها را خيلى سريع بررسى و جارو مىکنند. سوم اينکه ديتابيسهاى بسيار بزرگ از شروع بازى، وسط بازى و آخر بازى دارند. با در آمدن نسلهاى مختلف از ابرکامپيوترهاى شطرنج باز کمکم دوسه توانايى مهم ديگر به آنها اضافه گرديده، يکى اينکه ماترياليست بودن کامپيوترها تا حد زيادى تعديل شده است. ماترياليست بودن به اين معنى است که در قديم الگوريتمهاى کامپيوترى شطرنج خيلى به برترى مادى حساس (مثلاً دوفيل از يک رخ بهتر است و قس على هذا) و به قول شطرنجبازان پيادهخورهاى خوبى بودند، يک شطرنجباز تاکتيکى ترکيبزن مىتوانست يک کامپيوتر را با يک ترکيب (دنباله اى از دادن قربانى و از دست دادن تفاوت مادى در مقابل گرفتن برترى پوزيسيونى يا ابتکار عمل) به گوشه رينگ براند، نسل جديد کامپيوترها آموزش پذير شده و موقعيت خود را با موقعيتهاى قبلى ديتابيسهاى فوقالعاده بزرگ مىسنجند و چک مىکنند. به بيان انسانى آنها تجربه خيلى زيادى پيدا کردهاند و ياد گرفته اند چطور از تجربهها (ديتابيسها) استفاده کنند. از طرف ديگر پيشرفتها در علوم هوش مصنوعى موجب قدرتمندتر شدن ماشينها شده است ضمن اينکه حجم زيادى از بازيهاى حريفان خود را پيش از بازى آناليز مىکنند و در واقع به طور تطبيقى خود را آموزش مىدهند.
در فيلم ۲۰۰۱ اوديسه فضايى کار استنلى کوبريک کارگردان شهير و فقيد آمريکايى سکانسى هست که فضانوردان به بيرون سفينه رفتهاند و هنگام بازگشت ماشين کنترلکننده سفينه در را به روى آنها باز نمىکند چون اعتقاد دارد که با او درست رفتار نشده است! اين کابوسى است که دانشمندان گهگاه خوابش را مىبينند و در عين حال مخالفين زيادى هم دارد. مخالفين معتقد هستند که روى هوش ماشين خيلى اغراق مىشود و هنوز راه بسيار درازى تا آنجا داريم و کسانى هم هستند که معتقدند که چنين چيزى هرگز تحقق پيدا نخواهد کرد. به نظرم بايد کمى بايد محتاط بود و ديگر به راحتى نمىشود واقعه فيلم تخيلى اوديسه را غير قابل تحقق يا دور از دسترس دانست. هرچند هنوز راه درازى در فهماندن احساس و عواطف به ماشين وجود دارد اما ماشين منفعت را خوب مىفهمد و ممکن است دردسرساز شود. اگر هوش ماشين به نقطهاى برسد که درک کند خودش مىتواند کد خود را تغيير بدهد چه؟ يا اگر بتواند مکانيسم تصميمگيرى خود را عوض کند چه؟ استيفن هاوکينگ يکى از کسانى است که ميگويد هيچ بعيد نيست نوع بشر در آينده نزديک با دخالت هوش ماشين به طور کامل نابود گردد. نمىدانم اين حکايت از اوست يا از کسى ديگر که: طنز گريهآورى بين منجمين و کيهان شناسان هست و آن هم اين است که يکى از دلايلى که تاکنون اثرى از هيچ موجود هوشمند در کيهان بدست نيامده است اين است که موجودات هوشمند به دست خود يا ماشينهاى خودساخته نابود شدهاند! از اين وضعيت تلخ تخيلى که بگذريم کافى است حالتى را تصور کنيد که در آينده ماشينهاى طرح دفاع ضد موشکى يا جنگ ستارگان يا چيزى شبيه به اين ناگهان خودبنياد شوند و موشکى به جايى شليک کنند و ماشينهاى رقيب به واکنش درآيند. چنين چيزى خيلى هم محال نيست. مىدانيم که امکان اشتباه نياز به داشتن هوش يا ذکاوت خيلى بالاى ماشين ندارد. وقوع چند خطا و «سوتفاهم» ماشينى مىتواند بشريت را نابود کند! به اندازه يک قطع و وصل شدن يک مدار يا منبع انرژى و وجود يک باگ خيلى کوچک در يک برنامه.
اگر بشر آنقدر خوشبخت باشد که از گرم شدن دماى زمين، کمبود انرژى، بيماريهاى مسرى پيشرفته، جنگ تمام عيار اتمى، خطر برخورد شهابسنگهاى بزرگ و … جان سالم بدر ببرد آيا خواهد توانست هميشه ماشين را مقهور خود نگه دارد؟ آيا بدست هوش ماشين يا به همدستى آن نابود يا اسير نخواهد شد؟