دانستنىهايى کوتاه در مورد کانادا (قسمت دوم)
رشد اقتصادى آلبرتا
وضعيت اقتصادى آلبرتا به طور غير قابل باورى خوب است. دليل عمده آن افزايش قيمت نفت و توجيه اقتصادى داشتن استخراج نفت از نفت-شن (Oilsand) [ترکيب «نفت-شن» را از خودم درآوردهام، «شن نفتى» يا «نفت شنى» هيچکدام درست به نظر نمىرسند.] نفت-شن ترکيبى است از بيتيومن (Bitumen يک نوع نفت سنگين و چسبناک بين حالت جامد و مايع)، خاک، مواد معدنى و آب. بنابراين استخراج آن مسلتزم انجام فرآيندهاى پيچيده معدنى بوده پالايش آن نيازمند انجام فرآيندهاى سنگين و پرهزينهترى است. تخمين زده مىشود که حدود ۱.۷ هزار ميليارد بشکه نفت به صورت نفت-شن در کانادا و بخش اعظم آن در آلبرتا باشد که حجم عظيمى است تقريباً اندازه کل ذخاير اکتشاف شده نفت معمولى در جهان است! (نگران نباشيد بنده حالم خوب است!) البته همانطور که گفته شد، استحصال نفت-شن فرآيندى است که در صورت بالا بودن قيمت نفت (دست کم بالاى چهل دلار بر هر بشکه) مىصرفد. به همت شيرينکارىهاى جناب بوش و دوستان نفتى و نيز حضرات تروريست، ايضاً نياز روزافزون جهان به نفت خصوصاً با رشد اقتصادى چين و هند که به تنهايى يک سوم جمعيت جهان را تشکيل مىدهند، قيمت نفت در حدى هست که سرمايهگزاريهاى غولهاى نفتى مانند شل، اکزان موبيل، سانکور و … در زمينه نفت-شن را توجيه کند.
رشد اقتصادى آلبرتا در حال حاضر حدود دوازده تا سيزده درصد تخمين زده مىشود که رقم عجيب غريبى است. قيمت مسکن در يکسال گذشته دست کم بيست و پنج درصد و در جاهايى حدود چهل درصد رشد داشته است. زمين شهرى توسعه يافته براى ساخت و ساز مسکن تقريباً وجود ندارد. نيروى کار ماهر به طور کلى کمياب است و شرکتها و صاحبان صنايع به دولت فشار آوردهاند در مورد ايجاد تسهيلات صدور ويزاهاى کار جداى از مهاجرت. ظاهراً قوانين موجود علىرغم بازنگرى در سال جارى هنوز نتوانستهاند تعداد قابل توجهى نيروى کار جلب کنند. الان حزب محافظهکاران پيشرو که چارچنگولى آلبرتا دستشان است (قاعده کلى اين است که هر جا نفت باشد محافظهکاران هم هستند!) دارند در مورد جانشين رالف کلاين نخست وزير چهارده ساله استان (مشهور به کينگ کلاين!) تصميم گيرى مىکنند هريک از ۹ کانديداى رهبرى حزب برنامههاى متفاوتى در مورد تداوم شکوفايى اقتصادى آلبرتا دارند (اينکه اين حضرات ردنک (Redneck) چه گندى به وضعيت تامين اجتماعى، فاصله فقير و غنى، جرم و جنايت، مسائل زيست محيطى، عقب ماندگى فرهنگى، رشد ناهمگون و بىبرنامه شهرى و … زدهاند بماند براى وقتى ديگر!) دانشجويان نيز اجازه کار خارج از محدوده دانشگاه را به صورت پاره وقت پيدا کردهاند، در بخش هاى خدماتى به دليل کمبود نيرو عملاً سرويسدهىها ضعيف شده است. اين رشد سريع جاى نگرانى زيادى هم دارد.
اين هم شمهاى از اوضاع و احوال اقتصادى، اجازه بدهيد در مورد برنامه بعدى چيزى نگويم. هر وقت حس و حالى بود چيزى در اين مورد خواهم نوشت.