واکنشها بعد از پايان بازى
دقايقى پيش بازى آخر سرى فينال را Oilers ادمونتون باخت. مخصوصاً پريود آخر بازى را به يک بار رفته بودم تا همراه با تماشاى بازى واکنش هاى مردم را دقيقاً بررسى کنم. هاکى ورزش اول کانادا و يکى از سه رشته ورزشى اصلى آمريکا است. عده زيادى از کارشناسان معتقدند فوتبال هيچگاه در کانادا موفق نخواهد بود به خاطر هاکى و سرعتش، حتى اگر شمارى از بهترين استعدادهاى انگلوساکسون و اروپاى شرقى اينجا باشند. (مقايسه کنيد با تيم فوتبال موفق استرالياى مهاجر پذير) در اينجا اهميت بازىهاى فينال هاکى که امروز بازى آخرش بود بسيار بيشتر از اهميت بازيهاى جامجهانى فوتبال است. اين يادآورى براى آن است که بعداً در مقام مشاهده واکنشهاى تماشاگران پس زمينه خوبى به دست شما داده باشم. يادمان باشد که در ليگهاى ملى آمريکاى شمالى مانند ليگ بسکتبال و يا فوتبال [آمريکايى] يا همين هاکى، شهر خيلى مهم است و اصولاً شهر در آمريکاى شمالى نقش مهمى در زيست اجتماعى و فرهنگى دو ملت کانادا و آمريکا بازى ميکند. اميدوارم بعداً به اين موضوع بپردازم. اما برگرديم به حاشيههاى تماشاى بازى:
الف) بازى در پايانى نفسگير و با حملات بىامان اويلرز براى به تساوى کشاندن بازى، دو يک به نفع هورکين کرولانياى آمريکا درحال اتمام بود که در دقيقه آخر به رسم معمول دروازه بان اوليرز را بيرون کشيدند تا يک فوروارد اضافه کنند و در همين لحظه بود که گل سوم را هم خورديم. بازى سريع و پرهيجانى بود و چند بار موقعيت صدرصد را از دست داديم هر چند در چند موقعيت power play خوب کار نکرديم. لحظهاى که گل سوم را خورديم هيچ کس فحش خواهر و مادر و به قول اينها f-word به کار نبرد. نشنيدم کسى حتى بلند داد بزند.
ب) بازى تمام شد و همه نشسته بودند. بعد از پايان بازى همه بهشدت تيم اوليرز را تشويق کردند.
پ) کسى عربده کشى نکرد. عده اى کاملاً مست بودند اما کسى ونداليسم نشان نداد. چيزى شکسته نشد. دعوايى سر نگرفت.
ت) قيافهها چندان خوشحال نبود اما کسى هم افسرده و مغموم به آن صورتى که در چهره مشخص باشد، نبود. گريه به هيچ وجه نديدم. حتى عدهاى بيخيال مشغول گپ زدن خود شدند. (اينهايى که مىگويم اکثرشان مانند هواداران تيمهاى جام جهانى آرايش کرده بودند و لباس تيم اويلرز را پوشيده بودند)
ث) وقتى جام استنلى را کاپيتان تيم آمريکايى بلند کرد، کانادايىها که حداقل در عرصه ورزش و خيلى جاهاى ديگر هيچ دل خوشى از آمريکايىها ندارند، حتى بعد از باخت ميليمترى تيم محبوبشان، براى آن تيم کف زدند و به افتخار جام نقرهاى که آنها بر سر دست گرفته بودند، تشويقشان کردند.
ج) در بازگشت هنوز بچهها و نوجوانان سرچهارراهها بودند و با ديدن هر خودرو پلاکاردهاى تيم اويلرز و شعارهايشان را سر دست مىگرفتند و انتظار تشويق و بوق داشتند ، به يکيشان گفتم تيممان که باخت چرا هنوز تشويق مىکنيد؟ گفت آنها خوب بازى کردند.