شواليههاى سرخ مردان ما را بردند
بازيکنان پرتغال بيش از هر چيز آدم را ياد شواليههاى جنگهاى صليبى مىانداختند. به ويژه چهره خشن و ترسناک لوييس فيگو. همهشان خسته ولى چالاک، غرق در خاک و خون. ايران هم مىخواست در اين نبرد نابرابر مانند چالدران با چنگ و دندان جنگ را مغلوب نشود. خشونتها و خطاها و کلک زدنها هم چاشنى کارمان.
ايران بهتر از بازى قبلى ظاهر شد. جام جهانى براى همين است که به خود غره نشويم، کريمى البته مصدوم و ناراحت به نظر مىرسيد، اما واقعاً اينجا است که مىشود فهميد تفاوت غولى مثل فيگو، دکو يا رونالدو با على کريمى عزيز خودمان چيست. جسارت به کار بردن خلاقيت و نبوغ فردى در لحظات حساس و در کلاس جام جهانى با دريبل کردن چند بازيکن درجه سه آسيايى خيلى فرق دارد. پرتغال خيلى قوى بود و بسيار تکنيکى. اساساً نحوه بازى آنها خيلى آموزنده بود. چند دقيقه اول بازى مىشد فهميد که بازيکنان ما هنوز خودشان را پيدا نکرده بودند. مقدارى ترس و واهمه هم بود. از طرف ديگر استرس زيادى بر روى بازيکنان پرتغال هم بود و آنها هر سه امتياز اين بازى را مىخواستند تا بعد از جام جهانى ۱۹۶۶ بالاخره به مرحله بعدى صعود کنند. البته گمان نکنم باز اين پرتغال دستش به جام برسد، چون خيلى احساساتى و مغرورانه بازى مىکنند.
چند نکته حاشيهاى
الف) نمىدانم چرا کسى اهميت خواندن سرود ملى را ياد بازيکنان ما نداده است. اينکار آبروريزى است به هر حال اين سرود رسمى ايران است و بايد درست دقيق و هماهنگ خوانده شود، به ويژه وقتى که دوربين روى صورت تکتک بازيکنان مىرود. نمىدانم چرا عدهاى از بازيکنان ايران تنها لب خود را تکان مىدهند بعضى ها که زحمت همان کار را هم به خود نمىدهند!
ب) تعدادى از تماشاگران ايرانى واقعاً فاجعه بودند. در هنگام خواندن سرود وقتى به «پيامت اى امام استقلال آزادى، نقش جان ما است» رسيد همه فکر کردند سرود تمام شد و کف زدند! ناهماهنگى در خواندن سرود فاجعه است. اينجا همه ايران و هويت ايرانى را مىبينند و بس. دود شلخته بازى و شيرينکارى سياسى توى چشم همهمان مىرود. همان زمان دوربين روى نيمکت ذخيره ما تراولينگ مىکرد و در همان حال يکى از پزشکان يا ديگر اعضاى تيم همراه برگشته بود ببيند چه کسانى دارند چنين مىکنند! اين ديگر خيلى فاجعه بود. ناهماهنگى در اين جاها کاملاً توى چشم مىآيد. به هر حال اينها مسائل فرهنگى است که ما داريم. به کار بردن پنج شش نوع پرچم و نخواندن سرود و کف زدن وسط آن و بىنظمى و ناشىگرى در تشويق نشانههاى خوبى نيستند.
پ) اين ايده قالى نمىدانم کار که بوده است. دست کم کوچکش کنيد. آخر ما با اين احمدىنژادبازيها مىخواهيم چه چيزى را ثابت کنيم؟ که بخشنده و سخىترين ملت روى زمين هستيم؟ دست کم ميشود يک قاليچه کوچک به رسم يادبود هديه کرد نه يک خرسک که کاپيتان تيم مقابل عزا مىگيرد با آن چه کند! باز جاى شکرش باقى است که با اين دولت جديد تمثال مبارک حضرت امام را هديه نمىدهند!
پىنوشت: تفسيرها و گزارشها کمکم دارند درمىآيند، کارشناسان و اهالى فوتبال که خيلى ناراضى هستند. (قابل توجه دوستان متعصب) نه واقعاً تيم سال ۹۸ بهتر و روانتر بازى مىکرد من کارى به ستارهها و لژيونرهاى تيم امروز ندارم - که البته چيز خاصى هم ازشان نديديم- به نظر مىرسد آن تيم هماهنگتر، دوندهتر و جنگندهتر بود. راستى على کريمى چرا چنين بداخلاقى کرده است؟ جاى زنده ياد دهدارى خالى، اگر حىوحاضر بود بىدرنگ او را مىانداخت بيرون.