فوتبال عقبافتاده ما
بعد از مدتها نشستم و يک بازى فوتبال ديدم. (شايد بعد از دو سال، جام ملتهاى ۲۰۰۴) آنهم از شبکه abc آمريکا که تا مىتوانست چرتوپرت و موضوعات بىربط به فوتبال گفت و احمدى نژاد را کوبيد و از هولوکاست حرف زد و از نورنبرگ و نازيها و شادى مردم در ايران درصورت برد و برداشتن روسرىها و … وراجى کرد.
- روى گل اول «سلطان على دايى» آفسايد را پر کرد و طرح دفاعى ما نقش برآب شد.
- گل دوم اشتباه محرز ميرزاپور بود که اصولاً پرتابهايش همه بدون تمرکز و عجولانه است. اشتباه او با خطاى فاحش رحمان رضايى تکميل شد، اشتباه ديگر را خود ميرزاپور انجام داد که باز عجله کرد و زود براى بار اول روى زمين خوابيد، سرخورد و نتوانست جاگيرى خوبى براى شيرجه نهايى خود داشته باشد.
- گل سوم يک فاجعه بود، رحمان رضايى، گلمحمدى و حسين کعبى تنها تماشا کردند. ضمن اينکه ميرزاپور هم مىتوانست اين توپ را جمع کند.
فوتبال ما همان است که بود. کند، تنبل، کم تحرک، نمايشى، بىبرنامه و بدونخلاقيت. در حمله همچنان باصبر و حوصله و خرامان مىرويم به گوشهها و آنجا مشغول چک و چانه زدن و شلنگ تخته انداختن مىشويم. سانترى با تعلل و براى رفع تکليف بهترين ماحصل آن است. دوران اين سبک فوتبال کردن چهل سالى است تمام شده است. براى برد بايد طرح و برنامه داشت. ما هيچ طرح خاصى نديديم. انضباط، هماهنگى و روحيه تيمى ديده نشد. ايرانيها آمده بودند بازى را در نيمه دوم با مساوى حفظ کنند و تعويض هاى جسورانه مربى دلگنده مکزيکى ها کار دستشان داد. ضمن اينکه «سوپر استارهاى پارسى» جز مقدارى نمايش در چند دقيقه اول کار خاصى انجام ندادند الا اينکه بازى معمول يک بازيکن عادى فوتبال را هم انجام ندادند. اين تيم اصلاً روحيه جنگآورى هم نداشت و اين شکست کاملاً حق ما بود.