عکاسباشى خيابانهاى وبلاگشهر
هيچوقت در وبلاگش نيست، اما ردى از او گهگاه در اينور و آنور هست. سر دکتر شکرخواه دعوا مىشود، يکهو مىبينى که دوست ما پشتسر يونس شکرخواه عکس يادگارى گرفته است. بچهها مىروند به ديدار گنجى، مىبينى چهره يک خوشتيپ هم وسط عکسها دارد مىدرخشد(!). جايى درگيرى است، حاضر مىشود و با قلم پاکيزهاش سعى در آرام کردن اوضاع دارد. با همه صلح و صفا است. هم فمينيستها با او خوب هستند هم آدمهاى منتقد جريان فمينيسم مجازى. در کامنتدونىهاى دوستان ظاهر مىشود، در قرار و مدارهاى وبلاگى حاضر مىشود. در وبلاگهاى ديگران مىخوانى که فلانى هم آمد و هديهاى آورد. در تمام اين مدت وبلاگش که به همت ناصرخالديان اين عزيز همهفنحريف وبلاگشهر رنگ و جلايى گرفته است خيلى دير به دير آپديت مىشود. کى مىرسد به اينکار با اين همه مشغوليت؟! بله دارم از رضاى آبچينوس عکاسباشى محبوب وبلاگشهر مىگويم. متاسفانه توفيق ديدار اين دوست عزيز را از نزديک نداشتهام اما مدتى توفيق همکارى با او در فانوس داشتم. پسرى بسيار خوب، دوستداشتنى و صادق است و چندبار هم شخصاً من را شرمنده خودش کرده است. يکبار هم نقدى برايم نوشته است که تاکنون در وبلاگشهر چنان نقد لطيف و مهربانانهاى نديدهام. امروز صبح هم ديدم که در پاسخ به مطلب قبلى من نامهاى برايم فرستاده است و تقريباً همه افراد را مىشناخته است. خيلى لطف کردى رضا جان.
عجيب است! پس مىشود مثل او وبلاگ داشت و دشمن هم نداشت! درود بر آقا رضاى مهربان! کاش بيشتر از عکس هايش در وبلاگ خود بگذارد.