بردى شيرين در هوايى گرم
به قول اين مهندس اعصابندار، پارسا صائبى هستم از ادمونتون مىلاگم. امروز سى درجه بالاى صفر بود. (رکورد روز را زديم) سى درجه ادمونتون با UV مىشود حدود سى و پنج درجه. خلاصه آدم کباب مىشود! همين سه چهار هفته پيش بود که داشتيم سگ لرز مىزديم از سرما. اين هواى وحشى اينجا ما را کشت. بهار را نديديم و تابستان شد. از اين به بعد هى بايد کرم ضد آفتاب به صورتمان بزنيم که کباب نشويم! کجا را ديدهايد که هشتاد درجه سانتيگراد بين زمستان و تابستان تفاوت دما وجود داشته باشد آخه؟!
Oilers ديگر امشب ديگر کار را در خانه يعنى Rexall Place تمام کرد. دو بر صفر برد و مجموعاً از شش بازى چهار بر دو پيروز شديم. (دوبازى اول را باخته بوديم) پس نيازى به بازى هفتم نبود. به هر حال بعد از چهارده سال به فينال غرب NHL رفتيم. فراموش نکنيد که تيم هاکى اويلرز پنج بار Stanley Cup را به خانه آورده است و اگر اشتباه نکنم رکورددار است. اينطورى تيم شهر ما را نگاه نکنيد يک زمانى يلى بوده است براى خودش. (اويلرز سرور هر چى لنگيه!)
اين Anaheim فلان فلان شده خرپول کاليفرنيا (درواقع حومه LA) که تيمشان مال والت ديسنى است (اين کمپانى غول فيلم The Mighty Ducks را براى اين تيم ساخته است)، در مرحله قبل تيم Flames کلگرى را زده بودند و اينبار کلورادو را چهار هيچ از سرراه برداشتند، تيمشان قوى است. اگر بزنيم که خيلى کولاک است، نصف بيشتر راه قهرمانى طى خواهد شد. دو تيم فيناليست شرق NHL به قول خودشان Eastern Conference دوتيم بوفالو و کرولاينا هستند. تيمهاى شرق کانادا هم که همه حذف شدهاند و بخارى ازشان بلند نشد. (جسارتاً غيرته يوخ دى!) برنده اين دو تيم با برنده اويلرز - آناهايم فينال استنلى کاپ را بازى خواهند کرد.
چى بشه Whyte Ave امشب. خدا به فرياد برسد از دست هواداران وحشى و ردنک (Redneck) تيم شهرمان.
بازى اول با تيم خرپول کاليفرنيايىها، عصر جمعه در ميعادگاههاى عاشقان هاکى.
من با اطمينان مىگويم، اويلرز ابرقدرتهاى شرق و غرب را به خاک مذلت مىنشاند!
شاد باشيد.
پىنوشت: اين هم نوشته همشهرى سولوژن در اين مورد. او هم دارد يواش يواش مىآيد توى خط! اما در مورد هيجان فوتبال اصلاً با اين دوست عزيز موافق نيستم. با اينکه من خودم با اين سن و سال همينجا در فوتبال گل بزرگ لک و لوکى به خيال خودم مىکنم اما تماشاى فوتبال را در مقايسه با هاکى، کسلکننده مىبينم. در هاکى شايد به طور متوسط هر ده ثانيه يک خطر جدى روى يکى از دروازهها ايجاد شود و به همين خاطر بهشدت ديدنى و هيجانانگيز است. کافى است آدم وقت بگذارد و چند بازى را کامل تماشا کند. در فوتبال با اينکه زيبايىهاى خاص خودش را دارد، خيلى از حرکات کليشهاى و قابل پيشبينى هستند و براى من يکى که جذابيتش را از دست داده. براى ديدن يک موقعيت خطر روى يکى از دروازهها بايد دست کم دو سه دقيقه صبر کرد. آمريکاى شمالى براى همين است که از ساکر (فوتبال خودمان)زياد خوشش نمىآيد چون به بازيهاى پرهيجان تر و سريعتر خو کرده است. البته اين دليل نمىشود که ننشينم و بازى تيم ايران را (آنهايى که به وقتم مىخورد) تماشا نکنم، اما خدا وکيلى حوصله نشستن و ديدن کل بازيهاى جام جهانى را با اين بازيهاى کليشهاى و بىهيجان ندارم. شايد با دوستان برزيلى يکى دوبازى از برزيل را نشستيم و ديديم. آدمهاى مهربان و خونگرمى هستند. (سايه آرژانتين را هم با تير مىزنند. جلويشان هيچ وقت اسم آرژانتين را نياوريد که خونتان پاى خودتان است.) ضمناً رو دست جام جهانى ۱۹۸۶ مکزيک عمراً هيچ جامجهانى زيباتر و گرمترى نيامده است.