از بغض زمستان با بهار هستيم
بهار زيبا ولى کوتاه ما هم رسيد. تابستان گرم در راه است.
ابرهاى زيباى ادمونتون آمدند، چنان نزديکند که مىخواهى اين پنبههاى تکهتکه را بچينى. آبىترين آسمانها و درخشانترين خورشيدها مال ماست. باد خنک هميشه اما وزان است. همه دشت ها و تپهها يکپارچه سبز شدهاند.
امروز تيم هاکى شهر ما Oilers بازى سرنوشتسازى پيش رو دارد با سن خوزه کاليفرنيا به نام تيم Sharks. اينها جانشان هاکى است. بدتر از فوتبال دوستان ما خوره هستند. من چنين چيزى در مورد فوتبال خودمان نديدهام. تيممان دو بازى را باخته و يکى را برده، اين يکى را بايد در خانه خودش ببرد و گرنه کارش براى صعود به فينال غرب NHL خيلى سخت مىشود. الان همکاران در اتاق فرمان اطلاع مىدهند که دو يک عقب هستيم. آخ آخ. بروم بازى را نگاه کنم. يواش يواش سعى مىکنم از هاکى سردر آورم و زيبايى و هيجانش را بفهمم! (پاق:صداى پپسى که براى خودم باز کردم. کارم درست است ديگر. اگر از خودم تعريف نکنم و تواضع به خرج دهم مىگوييد صداقت در نوشتهام نمىبينيد، پس بگذاريد تعريف کنم و حالش را ببرم!)
نه اينکه فکر کنيد سرم خلوتتر شده است اما با اين گپزدن نيمساعته وبلاگى چيزى زياد عوض نمىشود. ما هم که اعتياد وبلاگنويسى داريم از آن مرض بدتر، بيمارى وبلاگننويسى است که در و ديوار را به صورت سوژه وبلاگى مىبينى و توى ذهنت وبلاگ مىنويسى و وقتت بيشتر تلف مىشود!
اما خودمانيم وبلاگنويسى بىحاشيه و بىشيلهپيله هم صفايى دارد ها، به شرط اينکه آدم انرژى مثبت به ديگران بدهد و غرولند نکند و فحش به اين و آن ندهد، زنجه موره نکند يا اخ و پيف نگويد. آقا جان وبلاگستان بد است، ننويس عزيزم. اينجا را هم نخوان. کلت که نگذاشتهاند زير گلويت. دنيا هم بد است من شرمندهام از او که درستش کرده بپرسيد. خداوکيلى خودش اندازه ما پاسخگو هست؟
شاد باشيد بابا. ولش کن بدبختىهاى دنيا و بىعدالتىها را. اين چيزها با وبلاگنويسى درست نمىشوند فقط خودمان را داريم شکنجه مىکنيم. مازوخيستيم مگر؟ من بروم که بازى دوباره شروع شد. لبخند را فراموش نکنيد.
پىنوشت: شيش تايياش شيش شيش، سه يک عقب بوديم، حالا شيش سه جلوييم! يا على مدد. ميزنه زير کتف حريف! ميره سراغ سربند و پى. ببخشيد با کشتى اشتباه شد! دو دقيقه تا پايان بازى.
پىنوشت دو: بازى همان شش سه تمام شد. قهرمانى در NHL «حق مسلم» کاناداييها است. پارسال استنلى کاپ توى دست Flames کلگرى بود، لعنتىها از چنگمان در آوردند. (امسال Flames در دور قبل حذف شد) اين تيمهاى عوضى پولدار آمريکايى بازيکنان کانادا را شکار مىکنند و با آن قهرمان مىشوند. نتيجه نهايى دو دو برابر. ايندو تيم سه بار ديگر با هم بازى مىکنند. (مجموعاً هفت بار اگر لازم باشد) يک همتى از اوليرىها! ببخشيد جو من را گرفته است. بازى بعدى ساعت هشت به وقت ما يکشنبه شب در سن هوزى. از اين هشت تيم دو تيم کانادايى باقى ماندهاند که وضع تيم ديگر يعنى اتاوا سناتورز خراب است. پس اميد همه کاناداييها به اويلرز است. الان خيابانها را صداى بوق ماشين برداشته است. بىسابقه است! راجع به اويلرز بيشتر خواهم نوشت.