شورش در دانشگاهها
چه مملکت گل و بلبلى داريم خداييش! همه چيزمان بايد به همه چيزمان بيايد ديگر. همهمان هول هستيم و مىخواهيم جايى را بگيريم و گرنه براى اعتراض مشخص و محدود هزار کار مسالمت آميز، بدون خشونت و بانتيجه مشخص مىشود کرد. حالا از اين شورش کور کى سود مىبرد؟ هم چوب را خورديد هم پياز را و هم خيال بعضىها را راحت کرديد. با مرگ بر ديکتاتور زدن چيزى حل نمىشود آقاجون، اين سى هزار دفعه.
درحاشيه: اين نيما راشدان هم باز خوابنما شد. برادر عزيز تو درست را بخوان جان من! تخته سنگ بزرگ مىخواهى بردارى که چه بشود؟ خامنهاى دلش نمىخواهد برود به تو دوست عزيز هم مربوط نيست!
راستى مبارزين عزيز: داستان سقوط سى ۱۳۰ به کجا رسيد؟ يادتان هست؟
اين پست را هم نوشتم نگوييد پارسا ترسيده. نه بابا جون. مشکل ما ترس نيست. مشکل اينه که با اين حرفها چيزى حل نميشه. آره دامولا!