مهدى جامى سيبها را نشان مىدهد
آدم خواننده مطالب آقا مهدى و آقا اسد باشد و از اين مصاحبه به قولى «تاريخى» ياد نکند؟ خلاف صواب است و نقض آراى تعداد قابل توجهى ابوالبلاگر و اولىالالباب!
مواجهه تاريخى شرق و غرب ايران است اين. يک خراسانى در مقابل يک لر. هر دو هماکنون اروپانشين، يکى در کپنهاگ ديگرى در لندن و هر کدام آمده از مسيرى جدا و سرنوشتى رسيده به يک فصل مشترک. دو پير وبلاگستان. سرد و گرم روزگار چشيده و اينک اين ديدار تاريخى آنها است که در فراسوى زمان مرزهاى خيال و واقعيت را در مىنوردد و … (شد مثل اين تبليغ فيلمها، به جاى صداى حسين باغى با صداى بم تهامى بخوانيدش که بيشتر به اين فضا مىخورد)
اينجايش ديگر تقصير آشپزباشى است، نگوييد پارسا باز اذيت کرد. مقام محترم آشپزباشى پيشنهاد دادهاند که اسد آقاى مهربان را «لارى کينگ وبلاگستان» بناميم. بنده هم موافق هستم، فقط جسارتاً با يک تغيير کوچک و آن اينکه در تلفظ انگليسى نام ايشان را بايد چنين نوشت: «لرى کينگ وبلاگستان». البته اگر کسى هم لام را با ضمه بخواند، تقصير بنده چيست؟!