آناتولى يوگنيوويچ کارپف
مردى براى تمام فصول
عناوين و افتخارات:
ـ جوانترين قهرمان جهان در زمان خود، در فاصله سالهاى ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۵ (او سه بار هم در دهه نود بعد از کنارهگيرى کاسپارف از رقابت هاى فيده قهرمان جهان شد)
ـ برنده مداى طلاى المپياد جهانى دانشآموزى در رياضى
ـ دکترا در اقتصاد از دانشگاه دولتى سنپطرزبورگ، استاد دانشگاه مسکو
- عضو پارلمان دوماى روسيه در سال ۱۹۹۸
ـ بنيانگزار چندين موسسه خيريه و عام المنفعه. ايشان تاکنون سه ميليون دلار از جوايزى که بدست آورده است وقف امور خيريه کرده است. (اين رقم در دنياى شطرنج رقم قابل توجهى است. کل مبلغ جايزه مسابقه بزرگ قهرمانى جهان در سال ۱۹۹۰ دو ميليون دلار بود که هفتاد درصدش به کاسپارف رسيد.)
- افتتاح و تامين هزينه بيش از پنجاه مدرسه شطرنج در روسيه و سراسر جهان
ـ مسنترين شطرنجباز فعلى جهان در بين سى نفر اول ريتينگ جهانى (او در آخرين جدول ريتينگ در مقام بيست و نهم است)
ـ مولف بيشترين کتابهاى شطرنج که به اذعان کارکشته هاى شطرنج همگى از آموزندهترين کتابهاى موضوعى بودهاند
ـ شطرنجباز صاحب سبک و حاضر در عاليترين سطح رقابت هاى قهرمانى در سى و پنج سال گذشته (هيچ کس در تاريخ شطرنج چوناين دوام نياورده است. کاسپارف چندى پيش به کل بريد و شطرنج را کنار گذاشت.)
- برنده يازده اسکار شطرنج
ـ برنده بيش از ۱۵۲ تورنمنت بزرگ شطرنج (او رکورددار است. نفر دوم قهرمان اسطورهاى الکساندر آلخين فقيد با ۷۶ تورنمنت فاصله خيلى زيادى با او دارد.)
ـ قوىترين بازيکن شطرنج تاريخ جهان در بازيهاى استراتژيک يا پوزيسيونى (positional)، به شهادت اکثر قريب به اتفاق بزرگان شطرنج جهان تا جايى که حريف قدر و مغرور کارپف يعنى گرى کاسپارف او را روبوت ناميد (و البته وعده داد که با تمام قدرتش او را له مىکند هر چند نتوانست و در مچ سال ۱۹۹۰ نيويورک-ليون که آخرين جدال رسمى ايندو برسر تصاحب عنوان قهرمانى جهان و آخرين بازى سطح بالا و پرهيجان قهرمانى جهان بود، کاسپارف با برترى ضعيف ۵/۱۲ به ۵/۱۱ او را برد)!
- رييس بنياد صلح، «سفير يونسکو» در اروپاى شرقى و «سفير صلح» از طرف سازمان ملل
ميخاييل تال فقيد، نابغه شطرنج و قهرمان اسبق جهان در مورد او مىگويد:
«خيلى از نيات و مقاصد حرکات کارپف براى حريفانش وقتى قابل فهم مىشود که ديگر هيچ راه رستگارى وجود ندارد!»
بروس پاندوفينى که کتاب شطرنج او بين ما ايرانيان شهرت دارد مىگويد:
«او به عنوان يک بازيکن منفى شناخته مىشود، او دام هاى خطرناکى پهن مى کند. در ظاهر امکانات فراوانى به حريف خود مى دهد در حاليکه در عمل چنين نيست. او جنگجويى است که ميليمترى و پيوسته پيشروى مىکند.»
او را «مار بوا» هم لقب دادهاند. گاه استادان بزرگ و غولهاى شطرنج در تفسير بازيهايشان نمىدانند کدام حرکت را جلوى کارپف ضعيف بازى کردهاند!
آرى او زمانى نورچشمى حزب کمونيست بود اما کار خودش را مىکرد و اهل شلوغبازى و شو و نمايش نبود. وضع شطرنج جهان را مانند سلف و خلف ناآرام خود يعنى بابى فيشر و گرى کاسپارف به هم نريخت، هيچگاه جنجال به پا نکرد و حاشيه نساخت. سياست را درخدمت صلح و کارهاى عام المنفعه در آورد. به شطرنج وفادار ماند و بيشترين خدمت را به آن کرد. آرام و پيوسته چون سبک بازى خود به پيش مىرفت و مىساخت. اهل خرابکردن نبود.
او استاد است، اهل فن مىدانند که او چگونه پشت پيادههاى خود سوارها را به سبکى جادويى جابجا مىکند، چگونه مهرهها را در خانههاى کليدى طورى مىچيند که ده حرکت بعد، هنگامى که بازى باز شد يک برترى ضعيف پوزيسيونى براى خود درست کند. او آرام آرام چنان اين برترىهاى خيلى کوچک و ميکروسکوپى را جمع مىکند و به پيش مىبرد که گاهى آدم فکر مى کند اصلاً براى چه بايد جلوى او بازى کرد؟! او استاد است و نيازى هم به تعريف بنده حقير ندارد. چند روز پيش ديدم که هنوز بازى مىکند و يکى از بازيهايش را مرور کردم و به وجد آمدم. اين انگيزهاى شد براى نوشتن. او هنوز همان کارپف محبوب دهه هشتاد من و حريف قدر آدمى نابغه و عصبى به نام کاسپارف است. کاش ايندو يکبار ديگر با هم بازى مىکردند. خيلى حيف شد.
فرصتى بشود راجع به مبارزات دو کا (کارپف و کاسپارف) خواهم نوشت.
نکته: خوشبختانه دوستان اينجا مثل اينکه با شطرنج بيگانه نيستند. لااقل نيکآهنگ و على روياهاى گمشده و فرهاد رجبعلى نشان دادند که مثل اينکه بقول معروف اهل بخيه هستند.
_______________
پاورقى:
عکس مسابقه شطرنج سريع (نيم ساعته) قهرمانى جهان در سال ۲۰۰۲ را نشان مى دهد که به پيروزى کارپف برابر کاسپارف ختم شد.