توضيحى به نيکان عزيز
اشاره: چون نيکان عزيز در وبلاگ خود به بنده اشاره کرده است عرف ديپلماتيک مىگويد، اگر توضيحى لازم بود که انگار هست، بايد اينجا نوشت!
نيکان عزيز از اينکه لحن من در کامنت تند به نظر رسيد از تو پوزش ميخواهم. اما باور کن که منظور من خداى نکرده توهين نبود. اينگونه تند و زياد نوشتنها هر چند براى خود نويسنده که دست به قلم است و ايده هاى جالبى هميشه در سر دارد، خوب است و موجب رضايت درون ولى براى وبلاگخوانى و دنبال کردن رشته کلام جالب نيست. ببين اين خلاقيت تو دوست عزيز لااقل چند تا از ايدههاى خيلى خوب خودت را خراب کرده است. (يک نمونه اش همين سلسله مطالب «روزگار ديگران» بود که اگر مکث و درنگى روى آن انجام مى شد مى توانست موتور محرکهاى باشد براى مهاجرهايى مثل بنده که کمکم خاطرات مهاجرت و سوژه هاى ناب آن را شروع کنند، کارى که مدتى است خود بنده کمکم مىخواهم شروع کنم اما آدم پايهاى در اين کار نمىبينم.)
به نظرم امان ندادى تا اين مطلب در وبلاگشهر ديده شود، انگيزههايى براى پيگيرى و تامل در ديگران ايجاد شود و بعد جوى و بحثى در اين مورد ايجاد شود. (به قول روشنفکران کلاس بالا «همانديشى» يا به قول مهدى جامى «ژانر وبلاگى») بحثى که مى تواند فضاى پرطراوتى لااقل براى چند روز در اين وبلاگشهر خسته و خاموش ايجاد کند. البته نمى شود به کسى گفت چطور بنويس که فلانقدر اثر داشته باشد، اما مى شود به عنوان خواننده دائم وبلاگ خودت ازت خواهش کرد که کمى سرعت را کم کنى تا لااقل مزه هر نوشته مدتى در دهانمان باشد، آنگاه بعد از چند ساعت به سراغ بعدى برويم. هر چند واقعاً نمىدانم اين انتظار بجايى است يا نه؟
وبلاگ يک وسيله ارتباطى شخصى است اما رسانه است، چيزى مانند تلويزيون است. تعداد برنامه ها در روز هم مهم است آخر. چند تا سريال و چند تا مسابقه هاکى همزمان تماشا کنيم؟! فکر ما هم بکن دوست عزيز خوشذوق و فعال.
شاد و سلامت باشى و اميدوارم امروز و فردا خوب استراحت کنى و به قول رفقا آخر هفته خوبى داشته باشى.