اسپيلبرگ کولاک کرده است!
همچنان در مسافرت هستم اما بعد از ديدن فيلم مونيخ طاقت نياوردم و گفتم يک چند خطى بنويسم.
فيلم مونيخ فيلمى عجيب و بر خلف انتظار بىطرفانهاى بود. (حتى در کل مىشود گفت که فيلم به نفع فلسطينىها و نيز تاحدى صلحطلبان يهودى تمام شده است و بر همين اساس اشک صهيونيستها در آمده است و فعلاً که زياد از آن خوششان نيامده است.)
سکانس آخر فيلم به برجهاى دوقلو در بک گراند ختم مىشود که به نوعى مىخواهد فرجام دور باطل خشونت و ترور را نشان بدهد. به دوستان ساکن آمريکاى شمالى توصيه مىشود از فرصت استفاده کنند و فيلم مونيخ را حتماً ببينند. (اميدوارم اکران اروپايى آن نيز هر چه زودتر شروع شود). فقط توجه داشته باشيد که صحنههاى ترور و کشتار آن خيلى فجيع است. به نظرم بايد ديد که چقدر از اين ماجرايى که اسپيلبرگ تصوير کرده واقعى بوده است هر چند شجاعت و جسارت اسپيلبرگ و چيره دستى او در ارائه يک کار قوى فوق العاده است و انگيزه او در محکوم کردن ترور از هر طرف که باشد قابل ستايش.
از نظر فنى هم بنده آدم اينکار نيستم اما فيلم را خيلى خوشساخت ديدم. تا اينجاى کار که منتقدين سينمايى مجموعاً نمره خوبى به آن داده اند. (حداقل چهار از پنج) حال بايد ديد که آکادمى از اين ديدگاه جديد اسپيلبرگ خوشش مىآيد يا نه؟
نيکان هم در اين مورد مطلبى نوشته است.