بفرما اين ايران ما است
گوسفند شبيه سازى مىکنيم، نابغه به دنيا صادر مىکنيم، هر روز در صدر خبرها هستيم، تکنولوژى هستهاى داريم، نانو تکنولوژى داريم مىزنيم، ماهواره مان آماده است، موشک شهاب سه توليد انبوه مىزنيم، در رادار و جنگ الکترونيک حرف براى گفتن داريم. در صنايع مادر خودکفا هستيم، خدمات مهندسى به منطقه صادر مىکنيم، صنايع خودروسازىمان ديگر چنان رشد کرده که مانده ايم با آن چکار کنيم، خلاصه به استکبار جهانى سيلى مىزنيم و مىگوييم ما مىتوانيم!
در عوض کثافت از سر و روى پايتختمان مىبارد (با عرض پوزش بخوانيد صدها هزار آسم، سرطان ريه و سکته قلبى) سالى شانزده ميليارد دلار بنزين مفت نفله مى کنيم (که شک نيست مقدار زيادى از آن در تهران به هدر مى رود. محاسبه کنيد مقدار وقتى از تهراننشينان را که در ترافيک تهران تلف مى شود)، سالى بيست و چهار هزار نفر را در جادهها نفله مىکنيم، آبهايمان را - که اندک هم هستند -داريم آلوده مىکنيم، جنگلها را داريم نابود مىکنيم. (اجازه بدهيد از مشکلات سياسى، مشکلات اقتصادى، آسيب هاى اجتماعى-روانى، حجم بالاى اسکيزوفرنى که دامن رييس جمهور منتخب را هم گرفته و هزار درد بىدرمان ديگر چيزى نگوييم در اينجا) زباله و کثافت حاشيه ساحل شمالى ايران را برداشته است. پنبه و باروت را کنار کود شيميايى در ايستگاه راه آهن قرار مى دهيم و بعد به خدا توکل مى کنيم. (خدا هم نامردى نمى کند و مىزند همه چيز را منفجر مىکند.) هواپيماى C-130 با يک يا دو يا سه موتور خراب و خاموش بلند مىکنيم و مجبوريم و مىتوانيم و با يک يا ابوالفضل تيک آف مىکنيم. بعد هم با ملاج مىآييم زمين. چرا؟ نمى دانم چرا! (بنده خودم دقيقاً سوار چنين پروازى شدهام و چيزى نمانده بود که من هم ريق رحمت را سر بکشم.)
ايران عزيز اسلامى ما مثل يک آدم غول پيکر گنده شده است. قدرت و زور دارد، اما مغز ندارد. هر روز هم زيرش را خراب مىکند. اما مىتواندها ، آى مىتواند آى مىتواند.
مملکتدارى کار سختى است و برنامه مىخواهد. با «جانم بسيج» کشيدن و «آى دزد آى دزد رو بگيريد» درست نمىشود. آقايان «چشم اندازتان» خيلى خراب است. چکار داريد مىکنيد؟