روزنوشته جمعه
الف) پرستو دوکوهکى پيشنهاد حضور در انجمن صنفى مطبوعات داده است. اين تجمع خوب است به شرط اينکه دوستان داغ نکنند و مطالبات را به قول مهندسها ۱۰dB بالا نبرند. پيگيرى و فراموش نکردن موضوع از هر چيز مهمتر است. خواسته محدود و حقوقى به همراه پيگيرى نامحدود. از بنده گفتن بود و انجام وظيفه کرديم.
ب) مگر بار اولت است که فاجعه و سانحه مى بينى در خراب آبادى به نام ايران؟ به تو گفتهاند قلم بزنى. قلمت را بزن زنجيرزنى را بگذار کنار يا لااقل بده به دست آنهايى که از اين راه نان مىخورند.
ج) انتخابات کانادا دارد يواش يواش داغ مىشود. نديدم غير از خودم از خيل عظيم دوستان کانادانشين کسى در اين مورد قلم بزند. ظاهراً دوستان هنوز فکر مىکنند که در ايران هستند. البته کلاس بعضىها هم خيلى بالا است و جز با بوش و سناتور کندى و هيلارى با کس ديگرى نمىپرند. به هر حال براى بنده که از مدتها پيش قصد کردهام در همين سرزمين سرد و دوستداشتنى بمانم و به اميد حق همينجا هم بميرم، از اين ميزبان مهربان بيشتر خواهم نوشت. هر کس هم با اين جمله از من بدش آمد، لطفاً و جسارتاً ديوارش را بگذارد پستر.
د) گرم شدن زمين، معضل اساسى است. وبلاگى نديدهام که در اين مورد بنويسد. واجب شد براى دل خودم هم که شده باز هم مانند گذشتهها در اين مورد بنويسم.
ه) و تو چه مىدانى که شنوک(Chinook) چيست؟ يک باد شنوک از صد باد صبا بهتر است!