کاترينا و يک سوال
بعد از فاجعه ناشى از طوفان کاترينا بعضى از دوستانى که با آمريکا از نزديک مواجه نشدهاند، تعجب مى کنند که داستان چيست؟ چرا در فاجعه کاترينا اينهمه نارسايى دارد صورت مىگيرد؟ مگر اين ابرقدرت جهان که نيمى از ثروت دنيا را هم از آن خود دارد نيست؟ مساله اينجا است که بايد اينجا بود و ديد و زندگى کرد. با يک مطلب وبلاگى نمىتوان کل جامعه آمريکا را به تصوير کشيد. همين قضيه در مورد کانادا هم کمابيش صادق است. آمريکا و کانادا آنى نيستند که در گوگل و ياهو و سىانان نشانمان مىدهند. آمريکا تنها کمپسهاى دانشگاهى سبز و زيبا و پول خرج کردنهاى اورت آمريکايى براى جذب مغزها و سرزمين روياهاى شيرين نيست. آمريکا مک دونالد و ديزنىلند و وگاس نيست. سانتا باربارا و بورلى هيلز و سن خوزه و سيليکان ولى و فلان دانشگاه پرطمطراق نيست، شهر آل کاپون و وال استريت نيويورک و منهتن و برادوى نيست. آمريکا، آمريکا است با همين چيز هاى عجيب و غريب. نمىخواهم سياه نمايى کنم. فقط مىگويم گول رسانهها را که فکر جيب خودشان و جذب سرمايه و مغز و نيروى کار جهان سوم هستند نخوريد. تا کسى اينجا نباشد و زندگى نکند و به جاهاى مختلف سرکشى نکند و با طبقات مختلف جامعه نشست و برخاست نداشته باشد، نمى تواند شناخت و تصويرى دقيق از زندگى آمريکايى و درون اين سرزمين داشته باشد. اين تصوير سياه نيست، از ايران بدتر هم نيست اما آنى هم که در تلويزيونها و فيلمهاى سينمايى نشانمان مى دهند نيست. هر تصورى هاليوودى که از غرب داريد لطفاً فراموش کنيد.