بحث تغيير ساعات
ظاهراً در آمريکا قرار گذاشته شده که تغيير ساعات daylight saving که نمى دانم معادل آن به فارسى چه مىشود (استفاده از ساعات روشنايى روز، يا ساعت تابستانى) به جاى تابستانى شدن ساعات در اولين يکشنبه آوريل و برگشتن به وضعيت عادى در آخرين يکشنبه اکتبر، در دومين يکشنبه مارچ و اولين يکشنبه نوامبر انجام گيرد. بدين ترتيب به طور متوسط چهار هفته به طول دورانى که وضعيت ساعت تابستانى دارد افزوده خواهد شد. اين قانون بعد از بحث و جدل فراوان در آمريکا بالاخره به تصويب رسيد و موافقان اين طرح معتقدند که با افزايش طول وضعيت ساعات تابستانى، در مصرف انرژى صرفه جويى خواهد شد. ايراد عمده اين طرح در وضعيت صبحگاهى روزهاى کوتاه اواخر زمستان و نيز اواسط پاييز است که موجب مشکلات فراوانى خواهد شد، تاريکى در رفت و آمد صبحگاهى خصوصاً براى کودکانى که با اتوبوس به مدرسه مى روند، يکى از مشکلات عمده است.
در کنار اين مسائل مشکل کاناداييها نيز که هنوز به اين طرح نپيوستهاند صد چندان شده. از طرفى الگوى مصرف انرژى بر حسب ايام سال در کانادا با آمريکا به دليل تغيير شرايط اقليمى متفاوت است. کارشناسان کانادايى مىگويند که روزهايى که آمريکاييها دارند ساعاتش را تغيير مى دهند روزهايى است که کانادا بکل سرد است و با صرفه جويى در مصرف برق روشنايى که عمدتاً طبق الگوى مصرف تبديل به حرارت مى شود، چيزى حاصل نمى شود. چون شهروند کانادايى به هر حال بعد از خاموش کردن لامپ صد واتش خودش را با گرم کننده ديگرى گرم مى کند (سيستم گاز سوز و يا برقى)، لذا اين طرح مزيت زيادى براى الگوى مصرف انرژى کانادا ندارد. از طرف ديگر گفته مى شود که بدليل شرايط جغرافيايى کانادا و نيز بالا بودن عرض جغرافيايى شهرهاى اين کشور، مشکلات ناشى از «کش پيدا کردن صبح هاى تاريک» بيشتر خواهد بود. (اگر در آن چهار هفته وضعيت به صورت نسبى در نظر گرفته شود. فراموش نکنيم که کاناداييها مانند تمام شهروندان آمريکاى شمالى مشکل کمبود خواب دارند و صبح هاى تاريک و سرد مشکلى است وانفسا! خصوصاً اگر اصطلاحاً کش بيايد و بعد از گذران دو ماه سرد و تاريک ژانويه و اوائل فوريه دوباره در مارچ که همهجاى نيمکره شمالى گل و بلبل شده يا دارد مى شود، با صبح هاى تاريک افزون بر سرماهاى بىمعنى و گوشتتلخ در صبح اول وقت مواجه بشوند. اصولاً مشکلات روحى ناشى از طولانى بودن دوره سرما، يکى از موضوعاتى است که هميشه مد نظر بوده و اين مساله مى تواند آن را تشديد کند. نکته حاشيهاى اينکه کاناداييها صبح هاى اول وقت آدمهاى بداخلاقى هستند. خصوصاً دوشنبه صبح هيچ وقت تا ساعت يازده صبح سمت رييس يا استاد خود نرويد! خيلى از کاناداييها صبح ها در محل کار به هم سلام نمى کنند ولى هنگام رفتن به خانه حسابى همديگر را تحويل مى گيرند!) از طرف ديگر نپيوستن کانادا به اين طرح با توجه به پيوندهاى کامل اقتصادى و ارگانيک کانادا و آمريکا در منطقه آمريکاى شمالى مشکلات زيادى را فرا رو قرار خواهد داد. يکى دو نمونه: ارتباط بازارهاى بورس مهم کانادا و آمريکا به هم ميخورد. (بازار بورس تورنتو و وال استريت در آن چهار هفته همزمان نخواهند بود.) ديگر اينکه بعضى از مسافرت هاى هوايى بين دو کشور با مشکل مواجه خواهد شد (مسافرت هاى کارى يا سياحتى را در نظر بگيريد، که در اين صورت مسافران بايد اين يک ساعت تفاوت را لحاظ کنند و خيلى وقت ها با توجه به تفاوت هاى ساعت هاى محلى اضافه کردن يک ساعت ديگر عملاً رسيدن به کنفرانس و جلسه بيزينسى را به کارى خيلى شاق تبديل مى کند و خيلى ها در آن چهار هفته قيد مسافرت هاى غير اضطرارى کارى و سياحتى را بين دو کشور خواهند زد) و شرکت هاى هواپيمايى هم پيش بينى کردهاند که به همين خاطر درصدى از مشتريهاى خود را از دست خواهند داد.
به هر حال بايد ديد که آيا کانادا هم زير بار اين طرح خواهد رفت يا نه؟