اميدى که مىماند، نورى که خاموش نمىشود
ياران آمدند، خيليها بودند. درود بر همه آنها. درود بر همه شما که آمديد و همراه شديد. درود بر گنجى که سرما و سوز تفرقه را به نور و گرماى يکرنگى و اتحاد بدل کرد. آفرين بر همت و عزم همه شما.
با هم باشيم. به جماعت باشيم. همه يک صدا باشيم. تکروى نکنيم و مطالبات و انتظارات را بالا نبريم. فقط و فقط ميخواهيم گنجى زنده بماند. هر کجا هستيد دست به دعا برداريد. هر جا هر وبلاگى مينويسيد حتى اگر شده بنويسيد خدايا دربندان را آزاد کن. گرفتاران را از گرفتارى رها کن. بيماران را سلامت بده. پرکنيد همه جا را از بانگ اميد و زندگى. اگر محذوراتى داريد بنويسيد کبرى رحمانپورها را آزاد کنيد. تصويرى از شمع در وبلاگتان بگذاريد، اگر نخواستيد نامى هم از گنجى نبريد. بگذاريد صدايمان را همه بشنوند. همه با هم باشيم. اختلاف نظرها را کنار بگذاريم. براى زنده ماندن اميد بپاخيزيم و به هر حد که مى توانيم کارى بکنيم. به کسانى که هميشه ساز ناهمگون و کوک نشده دارند اعتنا نکنيد. به جماعت هميشه نقبزن و هميشه مخالف اعتنا نکنيد. همه يک ساز و يک آهنگ مى زنيم. بياييد و همراه شويد. فردا خيلى دير است. بپاخيزيد. همراه باشيد. به هر طريقى که امکان دارد همراه شويد.
شمع ها را روشن و دستها را به آسمان بلند کنيد. يکدل و يکرنگ هستيم و خواهيم ماند. نااميدى را نااميد خواهيم کرد. اميد با ما خواهد ماند و آزادگى روزى آزاد خواهد شد.