چنين گفت گنجى آزاده
« من با سکوت چند سال گذشته، جان دادن تدریجی خود را طولانی تر میکردم. انواع و اقسام بیماریهایی که در زندان دچار شدم باعث خوشنودی آنها شد. هرگاه مدارک پزشکی جهت اعزام به مراکز درمانی خارج از زندان ارائه میشد، دادستانی مانع خروج من میشد تا به تدریج در زندان بمیرم. اینک که فریاد برآوردهام مرگ خود را جلو انداختهام، امّا به کل جهانیان نشان دادهام که نظام سلطانیِ حاکم بر ایران چقدر بی رحم و غیر انسانی است و چهها در انبان دارد. هنوز این نظام تمام قوای خودکامه اش را به فعلیّت نرسانده است. بگذار جهانیان بدانند در هتل اوین و سوئیتهایش چه میگذرد. »
* * *
« من به صراحت بارها اعلام کردهام که ١٦ سال حکومت شخصی، آقای سیدعلی خامنهای را کفایت میکند. اگر چه امروز بیان چنین خواستی در منطق خاورمیانه رایج و کم هزینه است، ولی از نظر رژیم حاکم بر ایران بیان چنین خواستهای مترادف با کفرگویی است. جالب آن که رژیم ایران از طریق سیمای جمهوری اسلامی تظاهرات علیه مبارک را به نمایش میگذارد و نشان میدهد که برای مخالفان حسنی مبارک مشکل چندانی پیش نمیآید، امّا در اینجا تظاهرات بر علیه خامنهای ناممکن و پرهزینه است و حتی بیان کناره گیری او از قدرت توسط یک دگراندیش هزینههای بسیار سنگینی برای او به ارمغان خواهد آورد یعنی نظام میپذیرد که از رژیم مصر و آذربایجان عقب افتاده تر و کم تحمل تر است. »
* * *
« این شمع در حال خاموش شدن است. ولی این صدا خاموش نخواهد شد. این صدا، صدای زندگی مسالمت آمیز، تحمل دیگری، عشق به انسانیت، ایثار برای مردم، حقیقت طلبی، آزادیخواهی، دموکراسی خواهی، احترام گذاردن به مخالفان، پذیرش سبکهای مختلف زندگی، تفکیک دولت از جامعهی مدنی، تفکیک سپهر خصوصی از سپهر عمومی، تمایزِ نهاد دین از نهاد دولت، برابری تمامی انسانها، عقلانیت، فدرالیسم در چارچوب ایران دموکرات، نفی خشونت و... است. »
* * *
به دوستان عزيز پيشنهاد مىشود قسمتهايى از نامه دوم گنجى را در وبلاگ هاى خود بگذارند تا خوانندگان داخل کشور بتوانند از محتويات اين نامه آگاه شوند.