نامه تعدادى از روشنفکران دينى
اين نامه هم خواندنى است (متن آن به احتمال بسيار زياد به قلم دکتر سروش است):
به نامه خدا
خبر بلبل این باغ بپرسيد که من
نالهای می شنوم کزقفسی می آید
گنجی عزیز، این بلبل بوستان مطبوعات، و گنجی صفتان بسیار دیگر را دیری است عسس دست بر بسته است.
آنان در انتظار نگاهی معدلت جویانهاند. آيا اين را هم از آنان دریغ می کنند؟ آزادی سرافرازانه آنان را خواهانیم. ایشان اهل استرحام ذلت طلبانه نیستند.
و تو ای گنجى نازنین:
شیر را بر گردن ار زنجیر بود
بر همه زنجیر سازان میر بود
ای گنج در وىرانه، اى آبروی دلیری و ای نماد آزادگی! خطای ما و تو این بود که عدل علوی و شق مولوی را از فقه فرسوده صفوی طلب کردیم.
این پنداری ویران بود و اینک ویران تر شده است و تو تاوان آن خطا را به جای همه ما میپردازی. تو آزاده تر بودی و اکنون از همه دربندتری. اینک آزادگی تو به ثبت تاریخ رسیده است هرچند آزادی تو دیرتر برسد.
دل قوی دار که رهائى نهائی از آن توست. تو نشکسته ای، زندان وزندانبان، شکسته تو اند.
دل قوی و تن درست دار. ویران مشو که ویرانی تو ویرانی ماست.
"پنهان مشو که روی تو بر ما مبارک است". "سلامت همه آفاق در سلامت توست".
سلامت تو کوبنده تر از شهادت توست و یک قهرمان زنده برتر از صد قهرمان خفته. ویک شمع روشن برتر از صد شمع خاموش. وخون قلم برتر از خون شهید.
روزه سى روزه خود را به پایان بر. عید فطر آزادی است: "وجود نازکت آزرده گزند مباد" گنج آزادگی و گنج قناعت، تو را مبارک باد.
گنج آزادگی و گنج قناعت ملکی است
که به شمشیر میسر نشود سلطان را
این بدر می رود از باغ بدلتنگی و داغ
و آن به بازوی فرح می شکند زندان را
ماه کنعانی من، مسند مصر آن تو شد
وقت آن است که بدرود کنی زندان را
21/تیرماه/1384
عبدالکريم سروش، عزت الله سحابى، محسن کديور، سعيد حجاريان، علیرضا علوی تبار