فردا روز ديگرى است
ما قطعاً قصد طعن نداريم اما وقتى نوشتيم که «کار معين تمام شد» ياران اصلاحطلبان در وبلاگشهر به ما خنديدند و احساساتى شدند و در عمل هم هر چه معين از دستش برآمد وعده تند سياسى داد و چکهاى بدون پشتوانه کشيد و اطرافيان هم هورا زدند و کار از تدبير و کياست به جوشش هيجان و غرور رسيد.
به هر حال الان ديگر وقت اين حرفها نيست. بيش از هر چيز آتش تهيه بر سر تحريمچى ها ريختن و کاسه کوزه ها را بر سر آنان خراب کردن و تحريمچى را مسبب بلايا دانستن همانقدر بىانصافى است که تلاشهاى جوانان حامى معين را نديدن. به نظرم بايد ببينيم که اين مشاجرات و فرافکنىها الان به نفع چه کسى است. اصلاحطلبان قبلاً از حاکميت اخراج شده بودند و تلاششان براى حفظ قوه مجريه با شکست مواجه شد. ميدان رقابت اصلاً برابر نبود اما به هر حال آنها پذيرفتند که به بازى ادامه دهند. در هر صورت اصلاح طلبان به جاى تکرار اشتباه مکرر در مکرر و چسبيدن به دامن کروبى و يا هاشمى براى دور دوم بايد بلافاصله و بدون فوت وقت (اگر نتايج فعلى حفظ شود و معين به دور دوم راه نيابد که به احتمال قريب به يقين چنين است) ميدان رقابت انتخابات را ترک کنند و ائتلاف خود را با ملى مذهبىها حفظ کرده و تلاش هاى حقوق بشرى را عملاً و با جديت آغاز کنند و به تدريج با بقيه فعالان حقوق بشرى ائتلاف کنند. (اين راه بايد کاملاً باز و دوطرفه باشد) نظر احمد زيد آبادى مبنى بر تلاش براى به رسميت شناختن حقوق اپوزيسيون نظرى دقيق و ضرورت اصلى ما است. در بعد سياسى هيچ گزينهاى غير از آن وجود ندارد و هر گونه تلاش براى رخنه کردن در حاکميت مضراتى بيش از منفعت دارد.
به هر حال قطعاً فردا روز ديگرى است.