توضيحى بر زوگزوانگ
اصل کلمه Zugzwang آلمانى است به معناى «اکراه داشتن در حرکت». البته معانى ديگرى نزديک به اين معنى هم دارد که مدنظر نيست. براى روشنتر توضيح دادن مساله سادهترين نوع زوگزوانگ را آوردهام.

اگر نوبت حرکت با سفيد باشد هر حرکتى بکند بازى را پات کرده و از پياده رونده خود نمى تواند در جهت برد استفاده کند و بازى برده را پات (مساوى) مىکند. پس سفيد در حرکت اکراهى يا همان زوگزوانگ است.
در عين حال اگر نوبت حرکت با سياه باشد، اينبار سياه در حرکت اکراهى است و بايد از آخرين خانه دفاعى بيرون بيايد و سفيد شاه خود را جلو خواهد برد و پياده وزير خواهد شد. لذا سياه هم در حرکت اکراهى و زوگزووانگ است و اگر ميشد نوبت حرکت خود را به سفيد بدهد مىتوانست بازى را مساوى کند اما اکنون خودش به دست خودش مجبور است ببازد. اين نکته روح حرکت اکراهى است: «اى کاش نوبت حرکت با من نبود! چون هر کار کنم به ضرر خودم تمام مى شود»
نکته ۱: هر چند اين اتود بسيار ساده بود اما اين يک حالت خاص (يک زوگزوانگ دوسويه) است، و لزوما مى تواند چنين نباشد و حرکت اکراهى يک سويه هم ميتواند باشد و يکى به دست خود و اجباراً خودش را در تهلکه بيندازد.
نکته ۲: آچمز بودن مفهومى کاملاً متفاوت است و ميخکوبى يک پياده يا سوار را به خاطر خطر کيش (آچمز شدن اجبارى) و يا خطر از دست رفتن يک سوار با ارزشتر (آچمز شدن اختيارى) آچمز شدن مى گويند و آن مهره را آچمز مىنامند. اين کلمه ترکى است.