حرف حساب کشکولى
توضيح: ما برگشتيم. هر کس فکر مى کند نوشته هايم مبتذل شده است. لطف کند و نخواند. ممنونم. دست خودم نيست. تحليلم نمى آيد. مملکتى که از روى باد معده و روده اداره مىشود، بيخود چرا فسفر بسوزانيم. آقا يک نفس اکسيژن بگير. يک چند تا کتاب بخوان. نخواندى هم مثل من نخواندى خيلى طورى نمى شود. تو فقط شلوغش نکن و بيخود جو نگيردت.
بيخود داغ نکن عمو جون، معين به قول لات ها مال اين حرفها نيست. هم چوب را مى خورد هم پياز را ! جنابعالى هم ميروى مثل يک دسته گل با موهاى شانه کرده راى مىدهى. (شرط ببنديم؟) پس آرام باش و بيخود شلوغش نکن. حالا يک عمامه بسر يا يک چفيه به گردنى رييس جمهور مى شود ديگر. بنده و جنابعالى هم توى هفت آسمان يک ستاره نداريم. چرا حالا تب کردى؟ شلوغش نکن. بيا عمو جون. بيا اين گل گاو زبون رو بخور براى قلب و اعصابت خوبه. برم نفت بگيرم؟